English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
scrimmage بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
scrimmages بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
Other Matches
nutcrackers تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
nutcracker تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
volleyball بازی والیبال
He plays a beautiful game of volleyball. مثل ماه والیبال بازی می کند
toss a coin for choice of service of cou شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
round robin (meeting or discussion) <idiom> جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
netball بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
movement off-the-ball بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
fives هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
prep دو تمرینی
exercise mine مین تمرینی
drill marching راهپیمایی تمرینی
practice material مواد تمرینی
practice trials کوششهای تمرینی
shooting galleries میدان تیراندازی تمرینی
interval دوهای تمرینی ارام
sparring partner یار تمرینی بوکس
sparring match مبارزه تمرینی بوکس
shooting gallery میدان تیراندازی تمرینی
false cast پرتاب تمرینی قلاب ماهیگیری
moot court دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
calisthenics ورزشهای تمرینی بدون اسباب
medicine ball توپ پر تمرینی مدیسین بال
training track مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
faker هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
iron boot کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
volley ball والیبال
volleyball والیبال
wider خط کناری والیبال
wide خط کناری والیبال
widest خط کناری والیبال
volleyball net تور والیبال
volleyball court زمین والیبال
power volleyball والیبال قدرتی
underdistance روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
height of the volleyball net بلندای تور والیبال
referees داور بالای والیبال
hook service سرویس برگردان والیبال
baseline خط انتهای زمین والیبال
roll چرخش توپ والیبال
baselines خط انتهای زمین والیبال
back line player بازیگر خط عقب والیبال
rolled چرخش توپ والیبال
rolls چرخش توپ والیبال
refereeing داور بالای والیبال
change of service تعویض سرویس والیبال
refereed داور بالای والیبال
referee داور بالای والیبال
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
forwards سه بازیگر جلوی تور والیبال
attack block دفاع روی تور والیبال
contact with the net خطای تماس با تور والیبال
boundry lines خطوط اطراف زمین والیبال
blocker مدافع روی تور والیبال
upper edge of the net نوار بالای تور والیبال
back zone منطقه عقب زمین والیبال
net cord کابل یا سیم بالای تور والیبال
drop shot ضربه اهسته روی تور والیبال
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
net antena انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
center forward نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
on one hand ازیک طرف
ex parte ازیک طرف
of the same leaven ازیک جنس
osmosis ازیک پرده
uniparental ازیک ولی
from pillar to post ازیک دربدردیگر
fly فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
consubstantiate ازیک جنس شدن
to lose an eye ازیک چشم نابیناشدن
extravaganzas ازیک شخصیت خیالی
to solicit an office درخواست ازیک شرکت
extravaganza ازیک شخصیت خیالی
itineration ازیک جابجایی دیگر
aliunde ازیک جای دیگر
dual استفاده ازیک جفت
Ask each and every one of them . ازیک یک آنها بپرسید
from stem to stern ازیک سربسر دیگر
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
rotation چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
lobectomy برداشتن قسمتی ازیک عضو
personal computing استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
floater هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
gybe ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
it is useful in a way ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
out fall محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
holding گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
replay خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replayed خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replays خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replaying خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
polyoestrous دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
eponymy اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
reconstitution site قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
entrance head بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
retrospective search جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
Sept دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
outdegree تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
roll forward تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
relocate انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproducing کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
metastasize گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
reproduced کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
relocating انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocates انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproduce کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
relocated انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproduces کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
distortions اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
distortion اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
systematic theology بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
dry run رانش ازمایشی رانش تمرینی
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
ferryboat قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
concatenate بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
retrieval عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
emission theory فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
branches در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
insides ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
drill تمرین
practice تمرین
exercised تمرین
trained تمرین
train تمرین
exercises تمرین
work out تمرین
ure تمرین
trains تمرین
drilled تمرین
rehearsal تمرین
drills تمرین
rehearsals تمرین
action تمرین
use تمرین
exercise تمرین
uses تمرین
drilling تمرین
actions تمرین
drill تمرین مته
negative practice تمرین منفی
joint exercise تمرین مشترک
drilled تمرین کردن
gunning تمرین تیراندازی
woodshed تمرین کردن
woodsheds تمرین کردن
rehearsals تمرین از بر خواندن
physical exercise تمرین ورزشی
physical exercise تمرین بدنی
mobilization exercise تمرین بسیج
massed practice تمرین بی وقفه
mass practice تمرین فشرده
maneuver تمرین نظامی
drilling تمرین نظامی
drill تمرین کردن
drilled تمرین مته
try-out تمرین نهایی
try-outs تمرین نهایی
circuit training تمرین دایرهای
work out <idiom> تمرین کردن
rehearsal تمرین نمایش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com