English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
hard game بازی دشوار
Search result with all words
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
Other Matches
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
spinose دشوار
nerve racking دشوار
mind-blowing دشوار
rock bound دشوار
mind-boggling دشوار
operous دشوار
strait دشوار
straits دشوار
nerve-racking دشوار
hardest دشوار
inexplicable دشوار
trickly دشوار
roughest دشوار
hard دشوار
harder دشوار
difficult دشوار
operose دشوار
inexplicit دشوار
intolerable دشوار
arduous دشوار
toughest دشوار
metaphisical دشوار
spiny دشوار
tougher دشوار
nerve wrack دشوار
deep <adj.> دشوار
rough دشوار
tough دشوار
clutching وضع دشوار
clutches وضع دشوار
poseurs پرسش دشوار
poser پرسش دشوار
clutched وضع دشوار
sores سخت دشوار
sore سخت دشوار
laborious دشوار پرزحمت
escapades فراراززندگی دشوار
escapade فراراززندگی دشوار
dilemmas وضع دشوار
tour de force کار دشوار
clutch وضع دشوار
formidable دشوار نیرومند
sticky دشوار سخت
slippery دشوار لغزان
posers پرسش دشوار
dilemma وضع دشوار
knotted سفت دشوار
crux مسئله دشوار
herculean بسیار دشوار
insuperability دشوار گیری
poseur پرسش دشوار
hot potato کار دشوار و ناخوشایند
hot potatoes کار دشوار و ناخوشایند
uphill جاده سربالا دشوار
pickles خیارترشی وضعیت دشوار
glossary فرهنگ لغات دشوار
glossaries فرهنگ لغات دشوار
jaw breaking دشوار برای تلفظ
to be in a pickle <idiom> در وضعیتی دشوار بودن
pickle خیارترشی وضعیت دشوار
impasse وضع بغرنج و دشوار
succussatory دارای حرکت دشوار
onerous دشوار طاقت فرسا
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
However difficult the circumstances [are] , ... هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
hydra چیزی که برانداختن ان دشوار است
insupportable دشوار غیر قابل مقاومت
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
tongue-twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twisters کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
overparted دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
glossarist کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
cream-colored wool پشم شکری [این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
patulousness بازی
playing بازی
clearance بازی
solitaires تک بازی
homes بازی
sportiveŠetc بازی کن
partie بازی
gaming بازی
dibasic دو بازی
solitaire تک بازی
basic بازی
openness بازی
watermanship اب بازی
basics بازی
played بازی
falconine بازی
hopscotch بازی لی لی
plain dealing بازی
grey hound سگ بازی
game بازی
play بازی
slackness بازی
action بازی
actions بازی
fun بازی
home بازی
plays بازی
rooker یکجورکفش یخ بازی
radial play بازی عرضی
radial play بازی شعاعی
playing the man بازی با حریف
playing the man بازی روانی
front بازی در سانتر
taw مهره بازی
red tapery قرطاس بازی
playing the board بازی فی نفسه
quiot لیس بازی
quackery حقه بازی
pyrotechny فن اتش بازی
twiddled بازی کردن
pugilism بوکس بازی
cage بازی بسکتبال
twiddles بازی کردن
cages بازی بسکتبال
gamesomeness بازی گوشی
priestcraft کشیش بازی
twiddling بازی کردن
popery پاپ بازی
puppet show خیمه شب بازی
puppetry عروسک بازی
pyrotechnic display اتش بازی
rugby بازی رگبی
puppetry خیمه شب بازی
playing time مدت بازی
twiddle بازی کردن
fitting clearance بازی مناسب
four handed game بازی چهارنفره
basic salt نمک بازی
stoppage of the game توقف بازی
miscast بد بازی کردن
stock jobbing سفته بازی
stock jobbery سفته بازی
free handedness دست بازی
skiing اسکی بازی
sodomyh بچه بازی
surf riding موج بازی
fornication جنده بازی
swordsmanship شمشیر بازی
the social evil جنده بازی
the game is up بازی باخت
toy اسباب بازی
toy بازی کردن
toys اسباب بازی
toys بازی کردن
the game is up بازی تمام شد
the fancy مشت بازی
skate بازی تهاجمی
team game بازی گروهی
flimflam حقه بازی
stanzas بخشی از بازی
stanza بخشی از بازی
rinks میدان یخ بازی
rinks یخ بازی کردن
fronting بازی در سانتر
shell game گردو بازی
football بازی فوتبال
sheep's eyes نظر بازی
footballs بازی فوتبال
game theory نظریه بازی
game theory تئوری بازی
ropery طناب بازی
rope dancing ریسمان بازی
rink یخ بازی کردن
rink میدان یخ بازی
factionalism فرقه بازی
power games بازی قدرتی
power game بازی قدرتی
paraphrase بازی با الفاظ
paraphrased بازی با الفاظ
paraphrasing بازی با الفاظ
free play بازی ازاد
game ball توپ بازی
game cycle دوره بازی
game of chance بازی قمار
dart بازی دارت
game plan استراتژی بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com