English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
hide-and-seek بازی غایب شدنک
Search result with all words
hide and seek بازی غایب شدنک یا غایب موشک
Other Matches
bopeep یکجورغایب شدنک
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
missing غایب
absent غایب
deserters غایب
deserter غایب
hidden غایب
in absentia غایب
absentee غایب
absentees غایب
draft dodger مشمول غایب
disappear غایب شدن
disappeared غایب شدن
disappearing غایب شدن
disappears غایب شدن
absentee مالک غایب
absentee فرد غایب
absentees مالک غایب
missing person whose whereabouts are unk غایب مفقودالاثر
lost and untraceable غایب مفقودالاثر
absentees فرد غایب
away غایب رفته
draft dodgers مشمول غایب
away غایب درسفر
roll call حاضر و غایب
absentee landlord مالک غایب
to absent oneself غایب شدن
out of sight غایب از نظر
missing person غایب مفقودالاثر
call the roll حاضر و غایب کردن
i was absent for a while یک مدتی غایب بودم
roll-calls حاضر و غایب کردن
To call the roll. Roll-call. حاضر غایب کردن
prosopopoeia حاضردانستن شخص غایب
absenteeism حالت غایب بودن
absentees مفقودالاثر شخص غایب
awol غایب بدون اجازه
roll-call حاضر و غایب کردن
foreign توقیف اموال مدیون غایب
roll call حاضر و غایب کردن افراد
prosopopoeia تعریف شخص غایب بصورت متکلم وحده
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
blind score امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
disappearing target هدف غایب شونده هدف ناپایدار
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
call-ups درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
solitaire تک بازی
game بازی
watermanship اب بازی
action بازی
actions بازی
fun بازی
dibasic دو بازی
slackness بازی
solitaires تک بازی
falconine بازی
sportiveŠetc بازی کن
playing بازی
openness بازی
played بازی
hopscotch بازی لی لی
play بازی
home بازی
homes بازی
clearance بازی
basics بازی
plain dealing بازی
patulousness بازی
grey hound سگ بازی
plays بازی
basic بازی
partie بازی
gaming بازی
sporting بازی دوست
rink میدان یخ بازی
rink یخ بازی کردن
trapze بند بازی
rugby بازی رگبی
factionalism فرقه بازی
play-act تو بازی رفتن
cages بازی بسکتبال
footballers فوتبال بازی کن
video game بازی دیدنی
hustling بازی هشیارانه
jiggery-pokery حقه بازی
play-acted بازی کردن
hustle بازی هشیارانه
play-act بازی کردن
hustles بازی هشیارانه
cogs حقه بازی
cage بازی بسکتبال
party politics حزب بازی
tooth clearance بازی دندانه
skated بازی تهاجمی
play-acts بازی کردن
play-acts تو بازی رفتن
football بازی فوتبال
twiddling بازی کردن
twiddles بازی کردن
twiddled بازی کردن
footballs بازی فوتبال
skate بازی تهاجمی
To be acting. To put it on . رل بازی کردن
play-acting تو بازی رفتن
stanzas بخشی از بازی
skiing اسکی بازی
rinks میدان یخ بازی
rinks یخ بازی کردن
footballer فوتبال بازی کن
power game بازی قدرتی
power games بازی قدرتی
play-acted تو بازی رفتن
stanza بخشی از بازی
skates بازی تهاجمی
play-acting بازی کردن
twiddle بازی کردن
pantomime لال بازی
paperwork کاغذ بازی
skating اسکیت بازی
wordplay بازی با لغات
hanky-panky روباه بازی
double بازی دوبل
doubled بازی دوبل
war game بازی جنگ
doubled up بازی دوبل
fencing ششمشیر بازی
playthings اسباب بازی
plaything اسباب بازی
firework آتش بازی
fireworks اتش بازی
monkey business کچلک بازی
whoredom فاحشه بازی
pantomimes لال بازی
gaming قمار بازی
playfully با خنده و بازی
speculation سفته بازی
bonfires اتش بازی
full-time 09 دقیقه بازی
charade نوعی بازی
hanky-panky حقه بازی
hard game بازی دشوار
wargaming بازی جنگ
bandied چوگان بازی کچ
trick شعبده بازی
tricked شعبده بازی
tricking شعبده بازی
trickiness حقه بازی
bonfire اتش بازی
handout نوبت بازی
gimmickry حقه بازی
handouts نوبت بازی
holdout خودداری از بازی
polo چوگان بازی
cog حقه بازی
golfing بازی گلف
Frisbees بازی با فریزبی
bandies چوگان بازی کچ
bandy چوگان بازی کچ
child's play بچه بازی
child's play بازی کودکان
bandying چوگان بازی کچ
fences شمشیر بازی
chicaneries حیله بازی
chicanery حیله بازی
tricksy بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
fence شمشیر بازی
Frisbee بازی با فریزبی
holdouts خودداری از بازی
video games بازی دیدنی
free play بازی ازاد
radial play بازی شعاعی
pugilism بوکس بازی
radial play بازی عرضی
harlepuinade حقه بازی
headhunting خشونت در بازی
headwork با سر بازی کردن
hocus pocus حقه بازی
hocus pocus ورودحقه بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com