Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 228 (13 milliseconds)
English
Persian
high
باصدای بلند
highest
باصدای بلند
highs
باصدای بلند
aloud
باصدای بلند
loud
باصدای بلند
louder
باصدای بلند
loudest
باصدای بلند
Search result with all words
harangue
باصدای بلند نطق کردن
harangued
باصدای بلند نطق کردن
harangues
باصدای بلند نطق کردن
haranguing
باصدای بلند نطق کردن
slam
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slammed
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slamming
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slams
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
snuffle
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
declamatory
مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلند وغرا
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirdum
توبیخ باصدای بلند
sound off
باصدای بلند صحبت کردن
to laugh boisterously
باصدای بلند خندیدن
ululate
باصدای بلند ناله وزاری کردن
Other Matches
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
plops
باصدای تلپ
plopping
باصدای تلپ
plop
باصدای تلپ
plopped
باصدای تلپ
swished
باصدای فش فش زدن
boisterously
باصدای زیاد
swish
باصدای فش فش زدن
audibly
باصدای رسا
plunk
باصدای تلپ
swishing
باصدای فش فش زدن
swishes
باصدای فش فش زدن
flip flop
باصدای چلپ چلوپ
rasp
باصدای سوهان گوش راازردن
rasped
باصدای سوهان گوش راازردن
whiff
باصدای پف حرکت دادن وزیدن
rasping
باصدای سوهان گوش راازردن
rasps
باصدای سوهان گوش راازردن
gaff
باصدای بلندخندیدن قلابدار کردن
highs
تند زیاد باصدای زیر
high
تند زیاد باصدای زیر
highest
تند زیاد باصدای زیر
whish
باصدای هیس حرکت کردن
flop
صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flopped
صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flopping
صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flops
صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
to ring the curtain up or down
پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
toll
طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolling
طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolls
طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
stump
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumped
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumping
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumps
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
thunders
اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
thundered
اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
thunder
اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
thready
رشته رشته باصدای باریک
taller
بلند
talll
قد بلند
aloud
بلند
mouth filling
بلند
eminent
بلند
tallest
بلند
taller
قد بلند
talll
بلند
fortes
بلند
eton collan
بلند
high
بلند
loudly
بلند
legged
پا بلند
lengthwise
بلند
pointer
خط کش بلند
towering
بلند
amplifiers
بلند گو
amplifier
بلند گو
high grown
بلند قد
skyscraper
بلند
loud speaker
بلند گو
soaring
بلند
long-
بلند
rumbustious
بلند
tall
قد بلند
tall
بلند
uplands
بلند
longs
بلند
vociferous
بلند
longer
بلند
longest
بلند
tallest
قد بلند
megaphones
بلند گو
longed
بلند
upland
بلند
high (1 9 to 36)
بلند
long
بلند
megaphone
بلند گو
highfalutin
بلند
forte
بلند
grandiose
بلند
highest
بلند
pointers
خط کش بلند
loftily
بلند
loudspeaker
بلند گو
willowy
بلند
skyscrapers
بلند
highs
بلند
heave
بلند کردن
liberal
نظر بلند
heaved
بلند کردن
gauntlets
دستکش بلند
roughest
پست و بلند
chivalric
بلند همت
gauntlet
دستکش بلند
elevate
بلند کردن
riser
بلند شونده
capote
شنل بلند
rough
پست و بلند
heightens
بلند کردن
heightening
بلند کردن
ascend
بلند شدن
ascended
بلند شدن
ascends
بلند شدن
blast furnace coke
کک کوره بلند
boisterous laughter
خنده بلند
heightened
بلند کردن
bigmouthed
صدا بلند
banquette
زمین بلند
aquacade
فوارهء بلند
anchor at short stay
لنگر بلند
alp
قله بلند
alp
کوه بلند
liberals
نظر بلند
alto relievo
برجسته بلند
heighten
بلند کردن
elevates
بلند کردن
surge
موج بلند
ambition
بلند همتی
tossing
ضربه بلند
tosses
ضربه بلند
levitated
بلند شدن
tossed
ضربه بلند
toss
ضربه بلند
levitates
بلند شدن
levitating
بلند شدن
fortes
موسیقی بلند
surged
موج بلند
surges
موج بلند
forte
موسیقی بلند
elevated
بلند مرتبه
sonorous
قلنبه بلند
tore
علف بلند
upland
زمین بلند
ambition
بلند پروازی
ambitions
بلند همتی
elevating
بلند کردن
magnanimity
بلند همتی
lofty
بلند پایه
lofty
بلند بزرگ
heists
بلند کردن
heist
بلند کردن
hoists
بلند کردن
hoisted
بلند کردن
hoist
بلند کردن
levitate
بلند شدن
promontory
دماغه بلند
promontories
دماغه بلند
ambitions
بلند پروازی
uplands
زمین بلند
supereminent
بسیار بلند
big-hearted
نظر بلند
high-rise
ساختمان بلند
low-rise
نه بسیار بلند
top-level
بلند پایه
yuk
خندهی بلند
To do something slapdash.
سر بلند بودن
belly laughs
خندهی بلند
belly laugh
خندهی بلند
tallish
نسبتا بلند
talll
بلند بالا
throw up
بلند کردن
to kick up
با پا بلند کردن
to read out
بلند خواندن
to throw up
بلند کردن
tor
صخره بلند
upraise
بلند کردن
uprear
بلند شدن
vociferant
با صدای بلند
walk off with
بلند کردن
long run
[American E]
<adj.>
بلند مدت
long term
<adj.>
بلند مدت
aspirational
[British E]
<adj.>
بلند همت
aspirational
[British E]
<adj.>
بلند پرواز
banquet
زمین بلند
banquette
زمین بلند
bell-tower
برج بلند
choir-stall
صندلی بلند
crepido
پی پایه بلند
slam bang
با سر وصدای بلند
clarion
شیپور بلند
high flying
بلند خیال
high grown
بلند بالا
high hat
کلاه بلند
high hurle
مانع بلند
high pass
پاس بلند
high rise block
ساختمان بلند
hip boot
چکمه بلند ضد اب
hornblends
هرن بلند
icarian
بلند پرواز
inextenso
کاملا بلند
jointing plane
رنده بلند
high flying
بلند پرواز
high crowned
نوک بلند
coamings
لبه بلند
slab sided
بلند ولاغر
downland
چراگاه بلند
elevated ground
زمین بلند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com