Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
English
Persian
elvate
بالا دادن لوله
Search result with all words
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
Other Matches
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
elevator
بالا دهنده لوله
elevators
بالا دهنده لوله
elevation
بالا بردن لوله
elevations
بالا بردن لوله
hunting
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
shifting
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
intubate
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
lower
پایین دادن لوله
lowers
پایین دادن لوله
lowered
پایین دادن لوله
lowering
پایین دادن لوله
lifting
بالا دادن
lifts
بالا دادن
lift
بالا دادن
lifted
بالا دادن
transfer
تغییر سمت دادن لوله
traversing
حرکت دادن لوله در سمت
traverses
حرکت دادن لوله در سمت
traverse
حرکت دادن لوله در سمت
transferring
تغییر سمت دادن لوله
traversed
حرکت دادن لوله در سمت
transfers
تغییر سمت دادن لوله
rouse out
بالا دادن زنجیر لنگر
highs
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
supination
قرار دادن کف دست رو به بالا تاق باز خوابی
high
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
chokes
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
legg press
تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
hoses
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
muzzle burst
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
cannons
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
collimate
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
rigatoni
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
لوله خروجی بیضه لوله منی
depresses
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
پایین دادن لوله پایین اوردن
to pipeline
با خط لوله لوله کشی کردن
sockets
بست لوله دوراهی لوله
spigot
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct
لوله رحمی لوله فالوپ
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
scrolls
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
consents
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
bore
لوله
pipe
لوله
fire hose
لوله اب
bores
لوله
ductile
لوله شو
spouts
لوله
drain pipe
لوله
downtake
لوله
stave
لوله اب
discharge head
سر لوله
pipe line
خط لوله
tube
لوله
tubes
لوله
spouting
لوله
pipe layer
لوله کش
pipe cutter
لوله بر
piped
لوله
rouleau
لوله
pipe fitter
لوله کش
spout
لوله
spouted
لوله
plumbers
لوله کش
plumber
لوله کش
cylinder
لوله
cylinders
لوله
hose
لوله
water pipe
لوله اب
rolls
لوله
clip
لوله
rolled
لوله
tubulation
لوله
roll
لوله
hickey
لوله خم کن
tube cutter
لوله بر
conduit
لوله
chimneys
لوله
pipelines
خط لوله
pipeline
خط لوله
hosed
لوله
hoses
لوله
hosing
لوله
nozzles
سر لوله اب
hosepipe
لوله
noses
سر لوله
nose
سر لوله
nozzle
سر لوله اب
chimney
لوله
blast pipe
لوله دم
cannon
لوله
cannons
لوله
conduits
لوله
clips
لوله
clippings
لوله
sequacious
لوله شو
blast main
لوله دم
valve
لوله
clipped
لوله
valves
لوله
duct
لوله اب
nozzles
لوله خرطومی
interlocking pipe
لوله هم بند
conduits
کانال لوله
oil p
لوله نفت
nozzle
لوله خرطومی
conduits
لوله حفاظ
pipe reticulation
لوله کشی
glass tube
لوله شیشهای
glazed ware pipe
لوله لعابدار
pipe straightner
لوله راستکن
pipe tongs
لوله گیر
mains water
لوله اب اصلی
chamber
خزانه لوله
pipelike
لوله مانند
lamp chimney
لوله لامپا
pipehead
مقصدخطوط لوله
pipehead
انتهای خط لوله
pipeage
لوله کشی
main pipe
لوله اصلی
pipe wrench
اچار لوله
main sewer
لوله اصلی
pipe connection
اتصال لوله
dome-pot
لوله سفالی
intube
در لوله گذاشتن
pipe wrench
لوله گیر
pipe vice
لوله گیر
gas line
لوله گاز
barrels
لوله توپ
plumbing work
لوله کشی
pipe bending device
لوله خمکن
gun barrel
لوله تفنگ
flues
لوله اب گرم
conduits
لوله برگمن
pipage
لوله کشی
pezometer tube
لوله پیزومتری
conduit
لوله برگمن
header pipe
لوله زهکشی
subsoil pipe
لوله زهکشی
flue
لوله بخار
flue
لوله اب گرم
inductile
لوله نشو
overflow pipe
لوله سرریز
cast pipe
لوله چدنی
inductor hose
لوله رابط
conduit
لوله حفاظ
pezometer tube
لوله فشارسنج
gun barrel
لوله توپ
pipe clip
گیره لوله
pipe laying
لوله کشی
barrel
لوله توپ
gouging chisel
مغار لوله
pipe fitting
لوله کشی
hoseline
لوله لاستیکی
metal conduit
لوله حفاظ
monkey wrench
اچار لوله
observation pipe
لوله پیزومتر
oil pipeline
لوله نفت
header
لوله اصلی
headers
لوله اصلی
grip wrench
اچار لوله
pipe fitter
لوله نصب کن
flues
لوله بخار
pipe cutter
لوله قطع کن
conduit
کانال لوله
pipe spanner
اچار لوله
petrol pipe
لوله بنزین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com