English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English Persian
rig the market با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
Other Matches
to rig the market با احتکارویکجاخریدن کالاافزایش وکاهش مصنوعی دربهای کالافراهم کردن
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
slutsky theorem براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
mark up افزایش قیمت
total revenue قیمت کل فروش یک کالا
catalogue price قیمت کالا درکاتالوگ
price tag برچسب قیمت کالا
basing point pricing قیمت تمام شده کالا
batch costing تعیین قیمت سفارش کالا
Prices are rising ( falling ) . قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
markup تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
ad valorem duty حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
landed terms قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
cost and frieght قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
what is the p of this article قیمت این کالا چند است
c i f قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
at the full landed cost price قیمت تمام شده کالا در مقصد
mark up price inflation تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
mark-downs قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-down قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
price line pricing قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
f.o.b قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
cost absoption هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
gross national product تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
bear تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
cartels توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
forestal احتکار کردن
hoard up احتکار کردن
make a corner in احتکار کردن
hoard احتکار ذخیره کردن
hoarded احتکار ذخیره کردن
hoards احتکار ذخیره کردن
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
pareto optimality حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
fisher equation یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
To decrease. To lower. پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
culled مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culling مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
cull مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culls مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
hoardings احتکار
coemption احتکار
speculation احتکار
make a corner in احتکار
engrossment احتکار
hoarding احتکار
rig احتکار
rigged احتکار
forestalling احتکار
rigs احتکار
artificialize مصنوعی کردن
propensity to hoard گرایش به احتکار
speculative احتکار امیز
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
wig دارای گیس مصنوعی کردن
wigs دارای گیس مصنوعی کردن
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
to paint the lily چیز زیبارا ارایش مصنوعی کردن
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
intensified افزایش دادن تشدید کردن
intensifies افزایش دادن تشدید کردن
intensify افزایش دادن تشدید کردن
intensifying افزایش دادن تشدید کردن
objected کالا اعتراض کردن
direct objects کالا اعتراض کردن
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
release ترخیص کردن کالا
to offer عرضه کردن [ کالا]
released ترخیص کردن کالا
objects کالا اعتراض کردن
object کالا اعتراض کردن
acceptance of goods قبول کردن کالا
indirect objects کالا اعتراض کردن
objecting کالا اعتراض کردن
to boycott goods تحریم کردن کالا
releases ترخیص کردن کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
lot کالا بقطعات تقسیم کردن
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
bull گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
deflates خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
bid خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bids خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
deflated خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflate خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
lighter با قایق باری کالا حمل کردن
stowage حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
plundrage غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
snake out خارج کردن کالا از انبار ناو
lighters با قایق باری کالا حمل کردن
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
freed پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
apprising قیمت کردن
values قیمت کردن
valuing قیمت کردن
value قیمت کردن
apprises قیمت کردن
apprise قیمت کردن
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
overcharges در قیمت اجحاف کردن
cost قیمت گذاری کردن
overcharged در قیمت اجحاف کردن
overcharge در قیمت اجحاف کردن
overcharging در قیمت اجحاف کردن
appraisals تعیین قیمت کردن
appraisal تعیین قیمت کردن
passing action عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
overcharged قیمت اضافی غلو کردن
overcharge قیمت اضافی غلو کردن
overcharges قیمت اضافی غلو کردن
overcharging قیمت اضافی غلو کردن
price market وضع کردن قیمت در انحصار
price setter قیمت وضع کردن در انحصار
price taker قیمت را داده شده فرض کردن
roll on roll off سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
ager نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
appraised تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraise تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
interchanging مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
evaluate تقویم کردن قیمت کردن
evaluating تقویم کردن قیمت کردن
evaluated تقویم کردن قیمت کردن
evaluates تقویم کردن قیمت کردن
To sell at coast price . مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
intensive cultivation اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
to make a complaint [about] شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
list 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
artful مصنوعی
flower work گل مصنوعی
dummy مصنوعی
accrete مصنوعی
dummies مصنوعی
man made مصنوعی
sophisticated مصنوعی
man-made مصنوعی
postiche مصنوعی
artificial مصنوعی
synthetic مصنوعی
ersatz مصنوعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com