Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
English
Persian
lightning protection
با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out with
با خاموش کننده مغناطیسی
Search result with all words
magnetic blow out
خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out arrester
برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out circuit breaker
کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
Other Matches
magnetic blowout
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
extinguisher
خاموش کننده
silencers
خاموش کننده
extinctive
خاموش کننده
silencer
خاموش کننده
fire extinguishers
خاموش کننده اتش
fire extinguisher
خاموش کننده اتش
foam type fire extinguisher
دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
magnetizing force
نیروی مغناطیسی کننده
magnetoresistive amplifier
تقویت کننده مغناطیسی
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی
magnetic contactor
قطع کننده مغناطیسی کنتاکتور
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی ترانسدورکتور
magnetic deflection field
میدان منحرف کننده مغناطیسی
magnetic induction
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
audio
ماشین منتقل کننده سیگنالهای صوتی به نوار مغناطیسی
flash
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
mediums
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic ink character recognition
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
degauss
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
record
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
tapes
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic skin effect
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
permalloy
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic ritation
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic deflector
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic flux density
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
dispersion
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
reluctivity
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
quiescent
خاموش
on-off button
خاموش
on/off
خاموش
on/off light
خاموش
mumchance
خاموش
whist
خاموش
extinguished
خاموش
soundless
خاموش
h!
خاموش
off
خاموش
hist
خاموش
uncommunicative
خاموش
silent
خاموش
go out
خاموش شدن
turn out
<idiom>
خاموش کردن
out-
خاموش کردن
Quiet!silence!
خاموش ( ساکت ) !
glumpy
خاموش وکدر
out
دستگاه خاموش
hush
خاموش کردن
extinguishable
خاموش کردنی
extinguish
خاموش کردن
spark arrester
جرقه خاموش کن
reserved
خاموش کم حرف
taciturn
کم سخن خاموش
tight-lipped
کم حرف خاموش
to switch off
خاموش کردن
out
خاموش کردن
out-
دستگاه خاموش
quaker's meeting
انجمن خاموش
silenced
خاموش شدن
silence
خاموش شدن
turn off
خاموش کردن
still
خاموش ساکت
turn-off
خاموش کردن
stiller
خاموش ساکت
stillest
خاموش ساکت
stills
خاموش ساکت
keep still
خاموش باش
snuff
خاموش شدن
silences
خاموش شدن
he did not open his lips
خاموش ماند
outed
خاموش کردن
outed
دستگاه خاموش
quietest
ساکن خاموش
quiet
ساکن خاموش
extinction
خاموش سازی
inactive status
خط مشی خاموش
inextinguishable
خاموش نشدنی
silencing
خاموش شدن
turn-offs
خاموش کردن
extinguishing
خاموش کردن
to put out
خاموش کردن
to dry up
خاموش شدن
to burn out
خاموش شدن
tight lipped
کم حرف خاموش
put out
خاموش کردن
quenchless
خاموش نشدنی
dout
خاموش کردن
tacit
مقدر خاموش
quenching
خاموش کردن
tight mouthed
کم حرف خاموش
to snuff out
خاموش کردن
suffocating
خاموش کردن
smothering
خاموش کردن
smothered
خاموش کردن
smothers
خاموش کردن
smother
خاموش کردن
to keep silence
خاموش شدن
extinguishes
خاموش کردن
suffocates
خاموش کردن
suffocated
خاموش کردن
to hold one's tongue
خاموش شدن
dry up
خاموش شدن
to keep silence
خاموش بودن
to stand mute
خاموش ماندن
suffocate
خاموش کردن
silencing
خاموش اتش قطع
snuff
خاموش سازی یافوت پف
quenches
خاموش کردن ترساندن
stifle
خاموش کردن فرونشاندن
turn off
<idiom>
بستن ،خاموش کردن
stifles
خاموش کردن فرونشاندن
to laugh down
با خنده خاموش کردن
to smother a flame
شعله ای را خاموش کردن
inextinguishably
بطور خاموش نشدنی
stifled
خاموش کردن فرونشاندن
to shut down a reactor
راکتوری را خاموش کردن
to die out away off
خاموش شدن پژمردن
power
خاموش کردن یک وسیله
turn off
خاموش کردن یاشدن
powered
خاموش کردن یک وسیله
turn-off
خاموش کردن یاشدن
powering
خاموش کردن یک وسیله
powers
خاموش کردن یک وسیله
at pause
مکث کنان خاموش
turn-offs
خاموش کردن یاشدن
quench
خاموش کردن ترساندن
as hush as death
خاموش چون مردگان
quenched
خاموش کردن ترساندن
snub
سربالا خاموش کردن
silenced
خاموش اتش قطع
snuff
بافوت خاموش کردن
to blow out alamp
خاموش کردن چراغ
mum
سکوت شخص خاموش
mums
سکوت شخص خاموش
snubs
سربالا خاموش کردن
silence
خاموش اتش قطع
snubbing
سربالا خاموش کردن
snubbed
سربالا خاموش کردن
extinct
منسوخه خاموش شده
To dye ones hair.
موها را خاموش کردن
fight the fire
اتش خاموش کردن
turn out
باکلید خاموش کردن
fire engines
تلمبه اتش خاموش کن
silences
خاموش اتش قطع
to talk down
خاموش یاساکت کردن
his hope was snuffed out
چراغ امیدش خاموش شد
To extinguish a fire.
آتش را خاموش کردن
fire engine
تلمبه اتش خاموش کن
blinked
روشن خاموش شدن چراغها
still
ساکت کردن خاموش شدن
blinks
روشن خاموش شدن چراغها
light line
خط خاموش کردن چراغ خودروها
inextinct
از بین نرفته خاموش نشده
Turn off the light before you leave.
پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
stanch
خاموش کردن ساکت شدن
smoldering
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders
بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering
بی اتش سوختن خاموش کردن
to snuff out
در نتیجه گل گیری خاموش کردن
wordless
غیرقابل بیان با لغات خاموش
smouldered
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder
بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders
بی اتش سوختن خاموش کردن
strangle
یاد شده را خاموش کنید
stiller
ساکت کردن خاموش شدن
i pause for a reply
خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
stills
ساکت کردن خاموش شدن
radar silence
خاموش کردن موقتی رادارها
stillest
ساکت کردن خاموش شدن
smolder
بی اتش سوختن خاموش کردن
obmutescence
خاموش نشینی سکوت عمدی
blink
روشن خاموش شدن چراغها
to lie low
در باب کارخود خاموش بودن
power down
قطع برق خاموش کردن
beacon off
رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
smoldered
بی اتش سوختن خاموش کردن
flash
شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashed
شدت حرف که روشن و خاموش شود
bistable
که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com