English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
rubberize با لاستیک پوشاندن
Other Matches
rubbers لاستیک
rubber لاستیک
caoutchouc لاستیک
india rubber لاستیک
tire لاستیک
india rubbers لاستیک
elastic کش لاستیک
tyre لاستیک
inflated guiding tyre لاستیک
tires لاستیک
tiring لاستیک
tireless بی لاستیک
tire لاستیک چرخ
doorstops لاستیک پای در
shoe لاستیک چرخ
spare tyres لاستیک زاپاس
shoeing لاستیک چرخ
spare tire لاستیک زاپاس
rubbery لاستیک مانند
india rubber لاستیک هندی
shoes لاستیک چرخ
tiring لاستیک زدن به
tire لاستیک زدن به
coral rubber لاستیک کورال
tiring لاستیک چرخ
tires لاستیک زدن به
natural rubber لاستیک طبیعی
doorstop لاستیک پای در
tires لاستیک چرخ
hevea rubber لاستیک طبیعی
hard rubber لاستیک سخت
latex لاستیک خام
pneumatic لاستیک بادی
spare tyre لاستیک زاپاس
india rubbers لاستیک هندی
pneumatic tire لاستیک بادی
pneumatic tube لاستیک اتومبیل
combat tire لاستیک جنگی
cold rubber لاستیک سرد
butyl rubber لاستیک بوتیل
baloon tire لاستیک اتومبیل
vulcanite لاستیک سخت
rubber bitumen لاستیک قیری
synthetic rubber لاستیک مصنوعی
synthetic rubber لاستیک ساختگی
synthetic rubber لاستیک همگذاشت
crepe rubber لاستیک کرپ
dual tire لاستیک دوبل
foam rubber لاستیک متخلخل
tyros لاستیک چرخ
tyros لاستیک اتومبیل
tyres لاستیک چرخ
tyres لاستیک اتومبیل
tyre لاستیک چرخ
tyre لاستیک اتومبیل
retreads روکش کردن لاستیک
tire lever اهرم نصب لاستیک
recapped روکش کردن لاستیک
recapping روکش کردن لاستیک
recaps روکش کردن لاستیک
retread روکش کردن لاستیک
tire pressure فشار هوای لاستیک
The tyre is punctured (flat). لاستیک سوراخ شده
recap روکش کردن لاستیک
tire inflation فشار هوای لاستیک
crepe rubber لاستیک تخت کفش
tire rolling mill دستگاه نورد لاستیک
india rubber ساخته شده از لاستیک
sidewall کناره لاستیک اتومبیل
re tread روکش کردن لاستیک
life belt لاستیک نجات غریق
india rubbers ساخته شده از لاستیک
tire mill دستگاه نورد لاستیک
whitewall لاستیک دوره سفید اتومبیل
let down باد [لاستیک را] خالی کردن
bead tire لاستیک با لبههای گرد شده
to have a flat tire [tyre] پنچر بودن [لاستیک اتومبیل ]
bite کشش لاستیک روی زمین
bites کشش لاستیک روی زمین
slicks لاستیک بدون طرح روی ان
balloon tire لاستیک بادی عاج دار
inner tube لاستیک تویی اتومبیل و غیره
inner tubes لاستیک تویی اتومبیل و غیره
flat درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
to repair a flat tire لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
vulcanite لاستیک سخت و جوش خورده ولکانیت
to mend a puncture لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
flattest درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
vulcanization حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
tubes لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
tube لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
footprint قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
footprints قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
snow tire لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
butyl نوعی لاستیک مصنوعی که ازپلیمریزاسیون ایزوبوتیل بدست می اید
Would you change the tyre please? آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
contraband of war قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
belay پوشاندن
coatings پوشاندن
overcast پوشاندن
coat پوشاندن
curtains پوشاندن
coated پوشاندن
enshrouding پوشاندن
sods پوشاندن
coats پوشاندن
sod پوشاندن
batten down پوشاندن
submers پوشاندن
revet پوشاندن
dress پوشاندن
dresses پوشاندن
blanket پوشاندن
incase etc پوشاندن
shroud پوشاندن
clad پوشاندن
encases پوشاندن
encase پوشاندن
enshrouds پوشاندن
enshrouded پوشاندن
encased پوشاندن
infold پوشاندن
blanketed پوشاندن
blankets پوشاندن
copartnership پوشاندن
submerge پوشاندن
submerged پوشاندن
submerges پوشاندن
submerging پوشاندن
emboss پوشاندن
inwrap پوشاندن
enrobe پوشاندن
bestrew پوشاندن
enshoud پوشاندن
enshroud پوشاندن
mask پوشاندن
shingle پوشاندن
roof پوشاندن
masking پوشاندن
enveloping پوشاندن
roofs پوشاندن
enveloped پوشاندن
envelop پوشاندن
decks پوشاندن
obscure پوشاندن
envelops پوشاندن
cover پوشاندن
coverings پوشاندن
masks پوشاندن
jackets پوشاندن
enclothe پوشاندن
jacket پوشاندن
case پوشاندن
cases پوشاندن
covers پوشاندن
obscured پوشاندن
obscurer پوشاندن
decked پوشاندن
clothe پوشاندن
to cover in پوشاندن
overruns پوشاندن
to cover up پوشاندن
to d. with snow پوشاندن
to go to the shades پوشاندن
overrun پوشاندن
overrunning پوشاندن
shrouded پوشاندن
sheet پوشاندن
sheets پوشاندن
deck پوشاندن
line پوشاندن
lines پوشاندن
obscures پوشاندن
obscuring پوشاندن
obscurest پوشاندن
mosses باخزه پوشاندن
cottons باپنبه پوشاندن
tarpaulins با تارپولین پوشاندن
tarpaulin با تارپولین پوشاندن
glaciate با برف یا یخ پوشاندن
gelatinize باژلاتین پوشاندن
gault با خاک رس پوشاندن
balancing of portfolio پوشاندن ریسک
ceil باپوشال پوشاندن
cerecloth بامشمع پوشاندن
cotton باپنبه پوشاندن
earth با خاک پوشاندن
earth باخاک پوشاندن
veils چادر پوشاندن
earths باخاک پوشاندن
grass با علف پوشاندن
grasses با علف پوشاندن
earths با خاک پوشاندن
tog جامه پوشاندن
apparel اراستن پوشاندن
moss باخزه پوشاندن
enfolds بالفافه پوشاندن
buries ازنظر پوشاندن
overglaze با لعاب پوشاندن
outjockey در رسیدن پوشاندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com