English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
Other Matches
pathetic دارای احساسات شدید
fanatic دارای احساسات شدید
white-hot دارای احساسات برانگیخته
white hot دارای احساسات برانگیخته
sexier دارای احساسات شهوانی
fanatics دارای احساسات شدید
sexy دارای احساسات شهوانی
sexiest دارای احساسات شهوانی
fanatical دارای احساسات شدید
tough minded دارای فکر خشن وبدون احساسات
homosexuals دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexual دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
slobbering دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbers دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobber دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbered دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
fiend دارای احساسات شدید [دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
stentorophonic دارای صدای بلند
ladder back دارای پشتی بلند
highbrow دارای ابرو وپیشانی بلند
undulant دارای عوارض پست و بلند
loudmouthed وراج دارای صدای بلند
egghead روشنفکر دارای افکار بلند
eggheads روشنفکر دارای افکار بلند
overmasted دارای دیرکهای زیاد بلند یاسنگین
high grown دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
asbestos سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
abiston سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
longhair علاقمندی غیر عقلانی دارای موی بلند
long haired علاقمندی غیر عقلانی دارای موی بلند
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
english setter نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
loftily با مناعت
loftiness مناعت
haughtiness مناعت
self-respect مناعت
proper pride مناعت
haughtily از روی مناعت
lordliness بزرگ منشی مناعت
self respect شرافت نفس مناعت طبع
dactyl کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
he is too proud to complain کسرش میشود گله کند مناعت نمیگذاردشکایت کند
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
sentiments احساسات
emotions احساسات
heartbeats احساسات
emotion احساسات
soulful پر از احساسات
heartbeat احساسات
acold بدون احساسات
folkway احساسات عمومی
affecting محرک احساسات
impressive برانگیزنده احساسات
rhapsodical ناشی از احساسات
d. of feeling نازکی احساسات
emotionless عاری از احساسات
enthusing احساسات رابرانگیختن
affects احساسات برخورد
affect احساسات برخورد
sentimentalize با احساسات امیختن
emotive وابسته به احساسات
rhapsodically از روی احساسات
schwarmerei احساسات شدید
schwarmerei احساسات افراطی
to gall a person's kibes احساسات کسی را
heartstrings احساسات عمیق
enthuse احساسات رابرانگیختن
nationallism احساسات ملی
enthuses احساسات رابرانگیختن
braced تحریک احساسات
brace تحریک احساسات
enthused احساسات رابرانگیختن
heart goes out to someone <idiom> ابراز احساسات کردن
sentient حساس دستخوش احساسات
internationalism احساسات بین المللی
sentimentality گرایش بسوی احساسات
sweep off one's feet <idiom> بر احساسات فائق آمدن
soft spot for someone/something <idiom> احساسات تندوتیز داشتن
neighbourly feelings احساسات همسایگی همدردی
sentimental مبنی بر احساسات یا عقیده
heartstring عمیق ترین احساسات دل
sentimentally از روی احساسات یاعاطفه
unfeeling بیحس فاقد احساسات
shake-up احساسات راتحریک کردن
shake-ups احساسات راتحریک کردن
sentimentalization ایجاد احساسات وعواطف
sentimentalism گرایش بسوی احساسات
sensate با احساسات درک کردن
mush احساسات بیش ازحد
self composed مستولی بر احساسات خود
shake up احساسات راتحریک کردن
seentimentally از روی احساسات یا عاطفه
religious sentiments احساسات وعقاید مذهبی
To play (trifle) with someones feeling. با احساسات کسی بازی کردن
wear one's heart on one's sleeve <idiom> نشان دادن تمام احساسات
pathognomic وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
get a grip of oneself <idiom> کنترل کردن احساسات شخصی
your words offended her سخنان شما به احساسات اوبرخورد
close to home <idiom> به احساسات شخصی نزدیک شدن
sectarianize با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
philanthropic feelings احساسات بشر دوستانه و نوع پرستانه
soul searching بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
wounded feelings رنجش برخوردگی احساسات جریحه دار
heart strings عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
soul-searching بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
pornography نقاشی یا عکس محرک احساسات جنسی
soap operas نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
She has emotional entanglements (involvement ) . گرفتاریهای احساسی دارد ( عشق ؟ احساسات وغیره )
passion اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
debunks احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunking احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunked احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunk احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
soap opera نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
eroticism تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
oedipus complex احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
his words injured my feelings سخنایش بمن برخورد سخنانش احساسات مراجریحه دار کرد
parabiosis برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
oedipal وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
demagogisme استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار به منظور وصول به اهداف سیاسی
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
erogenous ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
exhibitionism نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
sex احساسات جنسی روابط جنسی
sexes احساسات جنسی روابط جنسی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
fortes بلند
high (1 9 to 36) بلند
taller بلند
taller قد بلند
soaring بلند
uplands بلند
loud speaker بلند گو
upland بلند
tallest بلند
tallest قد بلند
eton collan بلند
tall قد بلند
forte بلند
loudly بلند
mouth filling بلند
eminent بلند
aloud بلند
loudspeaker بلند گو
grandiose بلند
willowy بلند
skyscraper بلند
skyscrapers بلند
highfalutin بلند
tall بلند
loftily بلند
longs بلند
pointers خط کش بلند
vociferous بلند
megaphone بلند گو
high بلند
amplifiers بلند گو
highest بلند
talll بلند
towering بلند
pointer خط کش بلند
highs بلند
high grown بلند قد
talll قد بلند
lengthwise بلند
legged پا بلند
long بلند
long- بلند
longed بلند
amplifier بلند گو
megaphones بلند گو
rumbustious بلند
longest بلند
longer بلند
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com