Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (3 milliseconds)
English
Persian
bandage
با نوار بستن
bandaged
با نوار بستن
bandaging
با نوار بستن
band
با نوار بستن
bands
با نوار بستن
Search result with all words
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
tape
نوار بستن
taped
نوار بستن
tapes
نوار بستن
Other Matches
capstan
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
azimuth
زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
pickup reel
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
reel to reel
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel-to-reel
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
spliced
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
guard band
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
splice
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
perforated tape
نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
pinchwheel
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
autos
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tape
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridge
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridges
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
identities
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
deceleration time
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
reel-to-reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
readers
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leader
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leaders
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drives
نوار چرخان نوار ران
tape drive
نوار چرخان نوار ران
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
video cassette
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
To be out to do some thing .
کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
filmstrip
نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
magnetic tape recording
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
rut
نوار
band width
نوار
ferrets
نوار
strapless
بی نوار
ferret
نوار
cheek strap
نوار
tape code
کد نوار
apron
نوار
ribbon
نوار
screed
نوار نوار ه
aprons
نوار
ribbons
نوار
ligature
نوار
filled band
نوار پر
filet
نوار
zone
نوار
zones
نوار
bands
نوار
fascias
نوار
band
نوار
fascia
نوار
tags
نوار
strip
نوار
rosette
گل نوار
rosettes
گل نوار
list
نوار
fillets
نوار
filleting
نوار
filleted
نوار
taped
نوار
tag
نوار
fillet
نوار
tapes
نوار
braided
نوار
braids
نوار
link
نوار
belts
نوار
belted
نوار
braid
نوار
tape
نوار
belt
نوار
padlocking
بستن
scaffolds
پل بستن
padlocked
بستن
connects
بستن
jammed
بستن
scaffold
پل بستن
jams
بستن
cadging
بستن
lash vt
بستن
clasps
بستن
clasping
بستن
interclude
بستن
imputation
بستن به
cadge
بستن
cadged
بستن
clasp
بستن
clasped
بستن
padlock
بستن
ligate
بستن
ligation
بستن رگ
cadges
بستن
bangs
: بستن
banging
: بستن
obturate
بستن
occlude
بستن
pack up
بستن
dress
بستن
closing
بستن
posset
بستن
jam
بستن
question answer
صف بستن
shut down
بستن
spile
بستن
tightening
بستن
oppilate
بستن
obtruate
بستن
banged
: بستن
bang
: بستن
pickets
بستن
picketed
بستن
picket
بستن
attaching
بستن به
attaching
بستن
attaches
بستن به
attaches
بستن
attach
بستن به
attach
بستن
ice
یخ بستن
span
پل بستن
infer
بستن
tightens
بستن
tightened
بستن
tighten
بستن
curdling
بستن
cork
بستن
curdles
بستن
curdled
بستن
curdle
بستن
fastens
بستن
fastened
بستن
corks
بستن
inferred
بستن
inferring
بستن
imputing
بستن
imputes
بستن
spanned
پل بستن
imputed
بستن
impute
بستن
portcullises
بستن
portcullis
بستن
obstructs
بستن
spanning
پل بستن
obstructing
بستن
obstructed
بستن
obstruct
بستن
spans
پل بستن
dresses
بستن
infers
بستن
fasten
بستن
belay
بستن
closes
: بستن
closes
بستن
cinch
بستن
deligation
بستن
knits
بستن
knit
بستن
closest
: بستن
closest
بستن
gelatinate
بستن
glaciate
یخ بستن
glaciation
یخ بستن
shutter
بستن
shutters
بستن
curd
بستن
colligate
بستن
bloc
بستن
blocs
بستن
congeals
یخ بستن
congealing
یخ بستن
congealed
یخ بستن
close
: بستن
congeal
یخ بستن
concludes
بستن
close
بستن
closer
: بستن
closer
بستن
conclude
بستن
clousure
بستن
padlocks
بستن
freezes
یخ بستن
shuts
بستن
shut
بستن
gird
بستن
braced
بستن
binds
بستن
tie up
بستن
to close down
بستن
cue
صف بستن
freeze
یخ بستن
connect
بستن
brace
بستن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com