Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
She loves him in spite lf sll his faults .
با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
Other Matches
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
I reckoned him as my friend.
اورا دوست خود حساب می کردم
an fitting
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
body and soul
<idiom>
با تمام وجود
I love her with my whole being .
با تمام وجود دوستش دارم
put one's foot down
<idiom>
با تمام وجود اعتراض کردن
viruses
وجود دارد
virus
وجود دارد
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
and there an end.
و پایان وجود دارد.
There is a mountain of difficulties .
کوهی از مشکلات وجود دارد
water exists in three phases
اب درسه نمود وجود دارد
groove
[فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
Is there drinking water?
آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
Is there electricity?
آیا برق وجود دارد؟
Is there a television?
آیا تلویزیون وجود دارد؟
Is there air conditioning?
آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
There's an exception to every rule.
برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Is there heating?
آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
what have you
<idiom>
هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
music to one's ears
<idiom>
صدایی که شخص دوست دارد بشنود
transient
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
Racial prejudice prevails in some countries.
دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
Where theres will theres a way .
<proverb>
تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
There is one physician for every 260 inhabitants.
برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
transients
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
residents
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
resident
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
reticle
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
There are ine milion book (volumes)in this library.
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
There is more to it than meets the eye.
ارزش
[و یا حقایق]
پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
show one's (true) colors
<idiom>
نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
standard
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standards
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
main
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
he is fifty
تمام دارد
Berlin
کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
There are many difference between Persian and English .
بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
Where the carcass is there the ravens will collect together.
<proverb>
هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
Are there any antiquities here?
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
resident
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
Pronoia
واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
residents
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
western european union
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
phillips curve
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
orthoferrite
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
winchester disk
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
routing
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
de jure recognition
شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
kelly drive bushing
اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
minister plenipotentiary
نماینده سیاسی که زیر دست سفیرکبیر است ولی قدرت تمام دارد
topology
توپولوژی بکه که تمام قط عات به یک کابل وصل هستند که در هر انتها Terminator دارد
phenolic epoxy
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
dot
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dotting
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
ScanDisk
که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
aileron spar
تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
HyperTerminal
برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
floated
اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
floats
اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
float
اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
port
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chains
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
safe format
عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
A friend in need is a friend indeed..
<proverb>
دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
interlocking
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocked
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlock
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocks
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
I like to be friends with you.
من دوست دارم با تو دوست باشم.
natural rate hypothesis
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
her
اورا
he was sent to england
اورا فرستادندبانگلستان
they proclaimed him sovereign
جلوس اورا
out with him
اورا بیرون کنید
i had a great wish to see him
داشتم که اورا به بینم
they intended to kill him
میخواستند اورا بکشند
they intended to kill him
قصدکشتن اورا داشتند
They consider him as an outsider .
اورا غریبه بحساب می آورند
he was ordained priest
اورا بسمت کشیش گماشتند
His path was strewn with flowers .
مقدم اورا گلباران کردند
They gave him a sound thrashing .
اورا کتک مفصلی زدند
We havent seen him for ages.
سالهاست اورا ندیده ایم
He was not admitted to the university.
اورا به دانشگاه راه ندادند
I sent him on an errand.
اورا دنبال یک کاری فرستادم
Such extravagances ruined him.
این ولخرجی ها اورا زمین زد
I wI'll get (persuade)him to sign .
اورا حاضر بامضاء می کنم
He is called by this name.
اورا به این رسم می خوانند
I wish I could meet ( see ) her .
کاش می توانستم اورا ببینم
the instant i saw him
بمحض اینکه اورا دیدم
the police are on his track
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
they a his death to poison
مرگ اورا ازخوردن زهرمی دانند
She was pretty when I saw her at close quarters .
از نزدیک که اورا دیدم خوشگه بود
Providence watches over him.
از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
he was engagedon probation
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
Leave her alone.
اورا تنها (بحال خود ) بگذار
I gave him a piece of my mind . I told him off. I gave him a good dressing down .
اورا شستم وگذاشتم کنار ( پر خاش )
The referee put a boycott on him .
داور اورا از بازی محروم کرد
diver's mate
یار اب باز که اورا ازاب بالا می کشد
the churach built him up
کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
The bandits stripped him of all his belongines .
دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
Everybody condemned his foolish behaviour .
همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
she was her putative daughter
اورا دختری فرض میکرد مشهور بودکه وی دختراوست
To squash someone .
تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
he should better to led than
باید اورا دلالت کرد زور فایده ندارد
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate
تمام شدن تمام کردن
terminated
تمام شدن تمام کردن
terminates
تمام شدن تمام کردن
that book will immortalize him
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to hold any one to ransom
کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
antigone
دختری که همراه پدر نابینای خود به اتیکا رفت و تا زمان مرگ پدرش اورا خدمت کرد
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
retaining fee
وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
they rejected his proposition
پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lapped
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
in spite
با وجود
being
وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding .
با وجود
individuation
وجود
despite
با وجود
entities
وجود
entity
وجود
presence
وجود
personalities
وجود
personality
وجود
existence
وجود
existences
وجود
neer do well or well
پی وجود
full track
تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas
تمام نما اینه تمام نما
panorama
تمام نما اینه تمام نما
individuality
وجود فردی
quality
وجود خصوصیت
facts
وجود مسلم
person
وجود ذات
persons
وجود ذات
Despite the fact that…
با وجود اینکه
regardless
با وجود علیرغم
begetter
وجود اور
universe
عالم وجود
qualities
وجود خصوصیت
system
اصول وجود
be
وجود داشتن
systems
اصول وجود
from the bottom of one's heart
<idiom>
از اعماق وجود
drink hail
گوارای وجود
self assertiveness
ابراز وجود
none the less
با وجود این
preexistence
تقدم وجود
exist
وجود داشتن
existed
وجود داشتن
exists
وجود داشتن
essence
وجود ماهیت
pre existence
تقدم وجود
to be there
وجود داشتن
pantheist
معتقدبوحدت وجود
nonetheless
بااین وجود
fact
وجود مسلم
non ego
غیر وجود
in spite of that
با وجود این
realities
اصالت وجود
reality
اصالت وجود
d. of constitution
نازکی وجود
d. constitution
وجود نازک
philoginous
زن دوست
amicable
دوست
friend
دوست
leal
دوست
bozo
دوست
ally
دوست
allying
دوست
dienophile
دی ان دوست
friends
دوست
hydrophilic
اب دوست
schoolmate
دوست
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com