English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (3 milliseconds)
English Persian
they serve it with butter با کره انرامی اورند
Other Matches
neither he nor i see it نه من انرامی بیند نه من
pulka سورتمهای که گوزن انرامی کشد
gapeworm یکجورکرم که درگلوی مرغ رفته راه نفس کشیدن انرامی بند د
solids press down دج ها سوی پایین فشار می اورند
gum senegal یکجورصمغ عربی که ازسنگال می اورند
oyster bar میخانهای که صدف برای مردم می اورند
accept as true گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
flesh brush لیف یادستکشی که بتن مالیده خون رابگردش درمی اورند
rain box صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
gargoyles ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyle ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
cost plus contracts به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
lutine bell زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
drawing روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com