English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
involuntarily بدون اراده
Search result with all words
impulsively با نیروی انی و بدون اراده از روی تحریک
spermatorrhoea خروج منی بدون اراده احتلام
Other Matches
abulia فقدان نیروی اراده ضعف اراده
abuleia فقدان نیروی اراده ضعف اراده
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
wills اراده
resolutions اراده
resolution اراده
voluntariness اراده
will اراده
nisus اراده
on the impluse of the moment بی اراده
volitionally با اراده
willed اراده
thy will اراده ات
thy will اراده تو
infirm of purpose بی اراده
weak-kneed بی اراده
weak kneed بی اراده
volition اراده
determination اراده
will-power اراده
aimless بی اراده
intentions اراده
intention اراده
purposeful با اراده
passives بی اراده
abulic بی اراده
passive بی اراده
animus اراده
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
social will اراده اجتماعی
self will اراده شخصی
voluntarism اراده گرایی
volition از روی اراده
abulic فاقد اراده
wills اراده کردن
willed اراده کردن
will اراده کردن
steely look نگاه با اراده
free will اراده ازاد
free will ازادی اراده
automatons ادم بی اراده
automaton ادم بی اراده
it is our pleasure to اراده ما اینست که
dysbulia اختلال اراده
volitionary وابسته به اراده
will therapy اراده درمانی
willable قابل اراده
An iron wI'll. اراده آهنین
driftless بی مرام بی اراده
voluntarily از روی اراده
will-power قدرت اراده
The will of the nation [people] اراده ملت [مردم]
will of iron <idiom> اراده آهنین داشتن
He is strong-wI'lled. آدم با اراده ای است
what is your will? اراده شما چیست
To have a strong wI'll. اراده قوی داشتن
of one's own volition از روی اراده خود
libertarian طرفدار ازادی اراده
libertarians طرفدار ازادی اراده
real will نظریه اراده واقعی
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
animals مربوط به روح وجان یا اراده
tenant at will متصرف به میل و اراده مالک
self surrender واگذاری خود تسلیم به اراده
willpower تصمیم جدی نیروی اراده
He hasnt a mind of his own. ازخودش رأیی ندارد (بی اراده)
abulomania دیوانگی در نتیجه ضعف اراده
animal مربوط به روح وجان یا اراده
will temprament tests ازمونهای اراده- خلق وخوی
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
It depends on your decison. بستگش به اراده (تصمیم )شما دارد
drifted بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
automatize کسی را بی اراده الت دست کردن
drifts بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifting بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drift بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
jelly bean ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
self enforcing دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
downy's will temperament test ازمون داونی برای ارزیابی اراده و خلق
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
voluntarism فلسفهای که اراده را عامل موثر در ایجاد عالم وجودمیداند
intrusive thoughts اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
necessity درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
obtrusively بدون حق
to a certainty بدون شک
sans بدون
undoubted بدون شک
and no mistake بدون شک
i'll warrant بدون شک
wanting بدون
ex- بدون
ex بدون
not nearctic بدون
bottomless بدون ته
indubitable بدون شک
undoubtedly بدون شک
acheilous بدون لب
but بدون
without بدون
doubtlessly بدون شک
unstressed بدون مد
acheilos بدون لب
goalless بدون گل
bachelor بدون عیال
free from backlash بدون لقی
inviscid بدون لزوجت
inofficial بدون اجازه
inoperculate بدون دریچه
flavorless بدون مزه
under one's own steam <idiom> بدون کمک
endless بدون پایان
intolerantly بدون بردباری
bachelors بدون عیال
disconnectedly بدون ارتباط
dimensionless بدون بعد
diamensionless بدون بعد
diamensionless بدون اندازه
indubitable بدون تردید
vibrationless بدون لرزه
valveless بدون سوپاپ
insecure بدون ایمنی
discontinuously بدون اتصال
exclusive of بدون در نظرگرفتن
inaction بدون فعالیت
weanting بدون بی منهای
wayless بدون جاده
warless بدون جنگ
failure free بدون خرابی
irreflexive بدون واکنش
voteless بدون رای
irrespective of بدون ملاحظه
vacant succession بدون جانشین
free from slip بدون لغزش
ingenuously بدون تزویر
unequivocally بدون ابهام
incommunicable بدون رابطه
without recourse بدون حق مراجعه
fruitlessly بدون نتیجه
indistinctively بدون فرق
indolently بدون درد
unequivocal بدون ابهام
incognizant بدون شناسایی
consistently بدون تناقض
holdless بدون گیره
faultless بدون خطا
immusical بدون هماهنگی
hands down بدون احتیاط
guilelessly بدون تزویر
inapproachable بدون دسترسی
glabrous بدون کرک
unmanned بدون سرنشین
unexceptional بدون استثنا
without recourse بدون رجوع
without justification بدون مجوز
free play بدون محدودیت
humble بدون ارتفاع
humblest بدون ارتفاع
with in compass بدون مبالغه
free of tax بدون مالیات
workless بدون عمل
zero elasticity بدون کشش
inelastic بدون کشش
free trader بدون گمرک
unattended بدون متصدی
faceless بدون ویژگی
faceless بدون صورت
cold turkey بدون آمادگی
backless بدون پشتی
backless بدون پشت
to be sure <idiom> مطمئنا ،بدون شک
unfurnished بدون اثاثیه
unadvised بدون اطلاع
searchless بدون جستجو
blankly بدون مقصودیامعنی
vainly بدون نتیجه
toeless بدون پنجه
awless بدون بیم
avirulent بدون شدت
shadeless بدون سایه
unaligned بدون صف ارایی
unblushing بدون شرم
undue بدون مداخله
unfinanced بدون پشتوانه
unfeigned بدون تصنع
undeviating بدون تردیدرای
undeviating بدون انحراف
expired بدون اعتبار
inoffensive بدون زنندگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com