Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
Other Matches
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
neurotic anxiety	اضطراب روان رنجوری اضطراب نوروتیک
doubtlessly	بدون شک
undoubtedly	بدون شک
i'll warrant	بدون شک
acheilos	بدون لب
and no mistake	بدون شک
unstressed	بدون مد
acheilous	بدون لب
ex-	بدون
wanting	بدون
obtrusively	بدون حق
sans	بدون
not nearctic	بدون
goalless	بدون گل
bottomless	بدون ته
indubitable	بدون شک
to a certainty	بدون شک
without	بدون
undoubted	بدون شک
but	بدون
ex	بدون
exposed	بدون پوشش
achlamydeous	بدون پوشش
safely	بدون خطر
achromic	بدون ترخیم
unoccupied	بدون مستاجر
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
cold turkey	بدون آمادگی
on the square	بدون کجی
faceless	بدون صورت
faceless	بدون ویژگی
unexceptional	بدون استثنا
unmanned	بدون سرنشین
pathless	بدون جاده
unalloyed	بدون الیاژ
adrift	بدون هدف
unselfish	بدون خودخواهی
achromatic	بدون ترخیم
undoubted	بدون تردید
constantly	بدون تغییر
unceasing	بدون وقفه
acarpous	بدون میوه
wing it <idiom>	بدون آمادگی
seamless	بدون درز
ametabolic	بدون دگردیسی
ametabolous	بدون دگردیسی
standstill	بدون حرکت
anechoic	بدون انعکاس
indiscriminately	بدون تمیز
disposed	بدون پوشش
asymptomatic	بدون علامت
unwary	بدون نگرانی
nonboresafe	بدون ضامن
unlined	بدون استر
no doubt	بدون تردید
acid free	بدون اسید
nonstop	بدون توقف
irrespective	بدون مراعات
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
acold	بدون احساسات
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
excluding meals	بدون غذا
decaffeinated	بدون کافئین
without milk	بدون شیر
acranial	بدون کاسهء سر
nonsyllabic	بدون هجایی
air dry	بدون رطوبت
non delay	بدون تاخیر
vacant succession	بدون جانشین
strikeless	بدون ضربت
bloodless	بدون خونریزی
unpromising	بدون امید
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
unmennerly	بدون اداب
unmannered	بدون اداب
tenantless	بدون مستاجر
unsigned	بدون امضاء
untitled	بدون عنوان
toothless	بدون دندانه
soilless	بدون خاک
immediately	بدون واسطه
stemless	بدون ساقه
stemless	بدون تنه
unvocal	بدون موسیقی
unvalued	بدون ارج
untitled	بدون سراغاز
unmaned	بدون سرنشین
unsprung	بدون فنر
unspotted	بدون الودگی
involuntarily	بدون اراده
terrorless	بدون ترس
indubitable	بدون تردید
unblushing	بدون شرم
notwithstanding	بدون توجه
toeless	بدون پنجه
insecure	بدون ایمنی
unaligned	بدون صف ارایی
undeviating	بدون انحراف
undeviating	بدون تردیدرای
termless	بدون شرط
unlined	بدون پوشش
bachelor	بدون عیال
bachelors	بدون عیال
unfunded	بدون سرمایه
inaction	بدون فعالیت
unfinanced	بدون پشتوانه
unfeigned	بدون تصنع
unadvised	بدون اطلاع
backless	بدون پشتی
recoilless	بدون لنگر
without recourse	بدون رجوع
without recourse	بدون حق مراجعه
without justification	بدون مجوز
run on	بدون وقفه
sans ceremonie	بدون تشریفات
inoffensive	بدون زنندگی
workless	بدون عمل
zero elasticity	بدون کشش
prosaically	بدون لطافت
backless	بدون پشت
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
consistently	بدون تناقض
quiescently	بدون جنبش
searchless	بدون جستجو
faultless	بدون خطا
unequivocal	بدون ابهام
unequivocally	بدون ابهام
endless	بدون پایان
weanting	بدون بی منهای
wayless	بدون جاده
confidently	بدون شبهه
unresponsive	بدون احتیاط
voteless	بدون رای
continuously	بدون توقف
vibrationless	بدون لرزه
unfurnished	بدون اثاثیه
undue	بدون مداخله
sans recours	بدون رجوع
expired	بدون اعتبار
scoreless	بدون امتیاز
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
unattended	بدون متصدی
with in compass	بدون مبالغه
valveless	بدون سوپاپ
non-assessable <adj.>	بدون مالیات
deice	بدون یخ کردن
free trader	بدون گمرک
degas	بدون گازکردن
unleaded	بدون سرب
dealated	بدون بال
fruitlessly	بدون نتیجه
bare	بدون روکش
glabrous	بدون کرک
barrier-free	بدون حائل
taxless <adj.>	بدون مالیات
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
free of tax	بدون مالیات
wireless <adj.>	بدون سیم
cordless <adj.>	بدون سیم
bared	بدون روکش
barer	بدون روکش
warless	بدون جنگ
promptly	بدون معطلی
immusical	بدون هماهنگی
irresponsibly	بدون حس مسئولیت
stateless	بدون تابعیت
frozen	بدون ترقی
inapproachable	بدون دسترسی
free play	بدون محدودیت
static	بدون تحرک
harmlessly	بدون صدمه
immethodical	بدون اسلوب
bares	بدون روکش
guilelessly	بدون تزویر
barest	بدون روکش
cordless	بدون سیم
baring	بدون روکش
hands down	بدون احتیاط
holdless	بدون گیره
freely	بدون محدودیت
incognizant	بدون شناسایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com