English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
without justification بدون مجوز
Search result with all words
browse جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browsed جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browses جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
Other Matches
licensing مجوز
licences مجوز
licenses مجوز
permission مجوز
authority مجوز
license مجوز
justifications مجوز
justification مجوز
warrant مجوز
warranted مجوز
warrent مجوز
warranting مجوز
licence مجوز
warrants مجوز
licensee دارنده مجوز
withdrawal warrant مجوز برداشت
licensees دارنده مجوز
clearance inwards مجوز ورود کشتی
clearance outwards مجوز خروج کشتی
clearance مجوز دستیابی به یک فایل
warrants ضمانت کردن مجوز
warranting ضمانت کردن مجوز
warranted ضمانت کردن مجوز
software license مجوز نرم افزار
warrant ضمانت کردن مجوز
site license مجوز درون سازمانی
sanctions مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanction مجوز جریمه ضمانت اجرا
unauthorized آنچه باید مجوز داشته باشد
authorisations مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
run duration مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
authorization مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
constituting تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
ATC مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
signature کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signatures کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
export licence جواز صدور مجوز صدور
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
acheilos بدون لب
ex- بدون
sans بدون
ex بدون
unstressed بدون مد
to a certainty بدون شک
doubtlessly بدون شک
obtrusively بدون حق
undoubted بدون شک
wanting بدون
and no mistake بدون شک
but بدون
undoubtedly بدون شک
goalless بدون گل
not nearctic بدون
i'll warrant بدون شک
indubitable بدون شک
acheilous بدون لب
bottomless بدون ته
without بدون
unsprung بدون فنر
unspotted بدون الودگی
unmennerly بدون اداب
unmannered بدون اداب
insecure بدون ایمنی
unlined بدون پوشش
unpromising بدون امید
unmaned بدون سرنشین
unlined بدون استر
under one's own steam <idiom> بدون کمک
in vain <idiom> بدون تفثیروموفقیت
nothing if not <idiom> مطمئنا،بدون شک
excluding meals بدون غذا
unceasing بدون وقفه
decaffeinated بدون کافئین
indubitable بدون تردید
without milk بدون شیر
to be sure <idiom> مطمئنا ،بدون شک
safely بدون خطر
unoccupied بدون مستاجر
wing it <idiom> بدون آمادگی
unsigned بدون امضاء
unvalued بدون ارج
faceless بدون ویژگی
faceless بدون صورت
wayless بدون جاده
weanting بدون بی منهای
with in compass بدون مبالغه
cold turkey بدون آمادگی
backless بدون پشتی
constantly بدون تغییر
backless بدون پشت
endless بدون پایان
without recourse بدون حق مراجعه
without recourse بدون رجوع
unequivocal بدون ابهام
workless بدون عمل
unequivocally بدون ابهام
unexceptional بدون استثنا
warless بدون جنگ
voteless بدون رای
inaction بدون فعالیت
bachelors بدون عیال
bachelor بدون عیال
untitled بدون عنوان
untitled بدون سراغاز
zero elasticity بدون کشش
consistently بدون تناقض
unmanned بدون سرنشین
unvocal بدون موسیقی
unattended بدون متصدی
vacant succession بدون جانشین
valveless بدون سوپاپ
faultless بدون خطا
humblest بدون ارتفاع
humble بدون ارتفاع
vibrationless بدون لرزه
unfunded بدون سرمایه
inofficial بدون اجازه
no doubt بدون تردید
by rote بدون فکر
fruitlessly بدون نتیجه
irrespective of بدون ملاحظه
irreflexive بدون واکنش
inviscid بدون لزوجت
intolerantly بدون بردباری
cordless بدون سیم
inoperculate بدون دریچه
dealated بدون بال
non delay بدون تاخیر
nonboresafe بدون ضامن
nonstop بدون توقف
asymptomatic بدون علامت
quiescently بدون جنبش
prosaically بدون لطافت
avirulent بدون شدت
awless بدون بیم
pathless بدون جاده
bareheaded بدون کلاه
on the square بدون کجی
bloodlessly بدون خونریزی
nonsyllabic بدون هجایی
degas بدون گازکردن
ingenuously بدون تزویر
deice بدون یخ کردن
flavorless بدون مزه
immusical بدون هماهنگی
immethodical بدون اسلوب
holdless بدون گیره
hands down بدون احتیاط
free from backlash بدون لقی
free from slip بدون لغزش
guilelessly بدون تزویر
free of tax بدون مالیات
glabrous بدون کرک
failure free بدون خرابی
inapproachable بدون دسترسی
exclusive of بدون در نظرگرفتن
inelastic بدون کشش
diamensionless بدون اندازه
diamensionless بدون بعد
dimensionless بدون بعد
disconnectedly بدون ارتباط
discontinuously بدون اتصال
indolently بدون درد
indistinctively بدون فرق
incommunicable بدون رابطه
incognizant بدون شناسایی
free trader بدون گمرک
recoilless بدون لنگر
unfinanced بدون پشتوانه
unresponsive بدون احتیاط
confidently بدون شبهه
unfurnished بدون اثاثیه
undue بدون مداخله
terrorless بدون ترس
termless بدون شرط
tenantless بدون مستاجر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com