Dictiornary-Farsi | برای خوراک بسیارمطلوب است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (18 milliseconds)

English	Persian
it is highly valued as food	برای خوراک بسیارمطلوب است


Other Matches

gastronome	EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
the food was smoked	خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
faring	خوراک
fares	خوراک
fared	خوراک
fare	خوراک
nutrition	خوراک
nourishment	خوراک
feeds	خوراک
tucker	خوراک
messes	:یک خوراک
mess	:یک خوراک
repasts	خوراک
feed	خوراک
foods	خوراک
at mess	سر خوراک
pabulum	خوراک
messmate	هم خوراک
passage money	خوراک
nutriment	خوراک
nutriments	خوراک
oligotrophic	کم خوراک
victuals	خوراک
meats	خوراک
meat	خوراک
viands	خوراک
food	خوراک
butterpump	غم خوراک
repast	خوراک
tacks	خوراک
intake	خوراک
tacked	خوراک
tack	خوراک
chows	خوراک
tacking	خوراک
intakes	خوراک
chow	خوراک
keep	خوراک
keeps	خوراک
kiosks	فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk	فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
hors d'oeuvres	پیش خوراک
boarding house	خوابگاه و خوراک
boarding houses	خوابگاه و خوراک
grubbed	خوراک خواربار
menus	فهرست خوراک
piece de resistance	خوراک اصلی
cannon fodder	خوراک توپ
menu	فهرست خوراک
grubs	خوراک خواربار
regale	خوراک لذیذ
junk food	گنده خوراک
health foods	خوراک بهداشتی
health food	خوراک بهداشتی
food stamps	تمبر خوراک
insects	کرم خوراک
insect	کرم خوراک
food stamp	تمبر خوراک
eating	خوش خوراک
dosage	یک خوراک دارو
eating	خورد و خوراک
regales	خوراک لذیذ
regaled	خوراک لذیذ
suave	خوش خوراک
doses	یک خوراک دارو
nourished	خوراک دادن
nourish	خوراک دادن
dosing	یک خوراک دارو
sitophobia	خوراک هراسی
hors d'oeuvre	پیش خوراک
timbale	خوراک دلمه
regaling	خوراک لذیذ
to give to eat	خوراک دادن
dosed	یک خوراک دارو
dose	یک خوراک دارو
feeders	خوراک دهنده
feeder	خوراک دهنده
grub	خوراک خواربار
preparation of food	تهیه خوراک
viand	خوراک ماکولات
nourishes	خوراک دادن
queasiness	سنگینی خوراک
slipslop	خوراک ابکی
to d. up	خوراک گذاردن
feeds	خوراک علوفه
kingfisher	ماهی خوراک
snack	خوراک مختصر
snacks	خوراک سرپایی
eating house	خوراک پزخانه
frugal food	خوراک ساده
food gathering	خوراک اوری
dish	سینی خوراک
dishes	سینی خوراک
treat	خوراک رایگان
treated	خوراک رایگان
feeds	خوراک دادن
snack	خوراک سرپایی
feed	خوراک علوفه
dosages	یک خوراک دارو
heterotroph	خوراک گیر
gourmet	خوراک شناس
chop house	خوراک خانه
he partook of fare	در خوراک ما شریک شد
feed	خوراک دادن
snacks	خوراک مختصر
meal time	وقت خوراک
meal time	موقع خوراک
treats	خوراک رایگان
gourmets	خوراک شناس
support [nourish, feed]	خوراک دادن
junk foods	گنده خوراک
slops	خوراک ابکی
at meat	سر خوراک یا غذا
plat du jour	خوراک روز
plats du jour	خوراک روز
aliment	خوراک دادن
recipes	خوراک دستور
autotroph	خوراک ساز
recipe	خوراک دستور
feedstuff	خوراک حیوانات
trencherman	ادم خوش خوراک
holozoic	جانور خوراک گیر
to eat one's mutton	یا کسی خوراک خوردن
revalenta	خوراک عدس واردجو
dozes	دوز یک خوراک دارو
kitchen	محل خوراک پزی
kitchens	محل خوراک پزی
doze	دوز یک خوراک دارو
cresture conforts	خوراک و پوشاک خوب
dozed	دوز یک خوراک دارو
cookers	چراغ خوراک پزی
Primus	چراغ خوراک پزی
Primuses	چراغ خوراک پزی
dosing	خوراک دوا یا شربت
he cannot earn his own keep	اونمیتواندخرج خوراک خودرادربیاورد
heaters	چراغ خوراک پزی
cuisine	روش اشپزی خوراک
heater	چراغ خوراک پزی
feed belt	نوار خوراک دهنده
feeding group	قسمت خوراک دهنده
eating disorder	اختلال خورد و خوراک
dosed	خوراک دوا یا شربت
doses	خوراک دوا یا شربت
dozing	دوز یک خوراک دارو
dose	خوراک دوا یا شربت
sanguification	تبدیل خوراک بخون
gratin	خوراک ته دیم دار
throphogen	لایه خوراک ساز
thropholyt	لایه خوراک کاه
rotisserie	مغازه خوراک پزی
cooker	چراغ خوراک پزی
receivers	دستگاه خوراک دهنده
receivers	جعبه خوراک دهنده
fast food	تند خوراک تندکار
receiver	دستگاه خوراک دهنده
larders	گنجه خوراک خوراکی
larder	گنجه خوراک خوراکی
receiver	جعبه خوراک دهنده
kitchener	بخاری خوراک پزی
vegetable diet	خوراک سبزی دار
pitch into	به خوراک حمله کردن
dainty	گوشت یا خوراک لذیذ
nosh	خوراک سبک خوردن
convenience foods	خوراک پیش پخته
convenience food	خوراک پیش پخته
recipes	دستور خوراک پزی
recipe	دستور خوراک پزی
helping	یک وعده یا پرس خوراک
helpings	یک وعده یا پرس خوراک
piece deresistance	بخش عمده خوراک
kickshaw	خوراک خوش مزه
hoppers	محفظه خوراک دستگاه
chilies	خوراک لوبیای پر ادویه
chillies	خوراک لوبیای پر ادویه
chili	خوراک لوبیای پر ادویه
chilli	خوراک لوبیای پر ادویه
Chile	خوراک لوبیای پر ادویه
hopper	محفظه خوراک دستگاه
spaghetti	خوراک رشته فرنگی
colcannon	خوراک کلم وسیب زمینی
delicacies	نازک بینی خوراک لذیذ
pantler	متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
table d'hote	خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
rechauffe	خوراک دوباره گرم کرده
gormand	خوش سلیقگی در خوراک پر خوری
dozing	مقدار کافی از یک دارو خوراک
cookshop	دکان خوراک پزی مهمانخانه
dozes	مقدار کافی از یک دارو خوراک
dozed	مقدار کافی از یک دارو خوراک
doze	مقدار کافی از یک دارو خوراک
the garden provides food	باغ خوراک تهیه میکند
haricot	خوراک راگو با لوبیا سبز
gourmet	خبره خوراک شراب شناس
hodgepodge	خوراک همه چیز درهم
haricots	خوراک راگو با لوبیا سبز
delicacy	نازک بینی خوراک لذیذ
gourmets	خبره خوراک شراب شناس
chemotrophic treatment	تسویه خوراک ساخت شیمیایی
sea pie	خوراک گوشت وسبزی که باارد به پزند
feedway	مسیرتغذیه و خوراک دادن به جنگ افزار