Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
leo
برج اسد که پنجمین صورت فلکی منطقه البروج است
Other Matches
zodiac
منطقه البروج دایره البروج
zodiacal
منطقه البروج دایره البروج
constellate
بشکل صورت فلکی درامدن جزء منظومه فلکی شدن
zodiac
منطقه البروج
capricorn
بزغاله نشانه دهم منطقه البروج
signs of the zodiac
صورتهای منطقه البروج برجهای دوازده گانه
asterism
صورت فلکی
constellation
صورت فلکی
constellations
صورت فلکی
celestial body
صورت فلکی
sagittarius
صورت فلکی قوس
argo
صورت فلکی سفینه
serpent
صورت فلکی حیه
serpents
صورت فلکی حیه
draco
صورت فلکی اژدها
constellations
هیئت صورت فلکی
lyra
صورت فلکی "بربط "
constellation
هیئت صورت فلکی
flying fishes
صورت فلکی ماهی پرنده
lynx
وشق صورت فلکی شمالی
lynxes
وشق صورت فلکی شمالی
lupus
صورت فلکی " گرگ " یا" سرحان "
flying fish
صورت فلکی ماهی پرنده
sirius
صورت فلکی شعرای یمانی
Crater
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
Cup
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
constellatory
وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
quintuplicate
پنجمین پنجمین واحد
fifth
پنجمین
fifths
پنجمین
circumpolar constellation
صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
quintessence
پنجمین و بالاترین عنصروجود
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
eclipic
دایره البروج
ecliptic
دایره البروج
epsilon
پنجمین حرف الفبای یونانی
e
پنجمین حرف الفبای انگلیسی
obliquity of ecliptic
میل دایره البروج
y
بیست و پنجمین حرف الفبای انگلیسی
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
firmamental
فلکی
celestial
فلکی
celestial body
صور فلکی
astro
نجومی فلکی
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
astrodome
نیم کره فلکی
June
ماه ژوئن پنجمین ماه سال مسیحی
celestial navigation
ناوبری بااستفاده از صور فلکی
andromeda
منظومه فلکی مراه المسلسله
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
shingles
منطقه
belts
منطقه
territory
منطقه
belted
منطقه
local
<adj.>
منطقه ای
regional
<adj.>
منطقه ای
locale
منطقه
locales
منطقه
area
منطقه
belt
منطقه
territories
منطقه
blocks
منطقه
region
منطقه
zones
منطقه
areas
منطقه
districts
منطقه
regions
منطقه
block
منطقه
blocked
منطقه
zone
منطقه
district
منطقه
sectors
منطقه
sector
منطقه
separation zone
منطقه حد
danger zone
منطقه خطر
area of war
منطقه نبرد
sector of responsibility
منطقه مسئولیت
zine of saturation
منطقه اشباع
area of influence
منطقه اثر
area command
فرماندهی منطقه
area of war
منطقه جنگ
danger area
منطقه خطرناک
danger area
منطقه خطر
hachuring
منطقه هاشورزده
area of responsibility
منطقه مسئولیت
area search
کاوش منطقه
area security
تامین منطقه
sensitive zone
منطقه حساس
seepage area
منطقه تراوش
service area
منطقه سرویس
observing sector
منطقه دیدبانی
sector
منطقه واگذاری
area of operation
منطقه عملیات
sectors
منطقه واگذاری
off limits
منطقه ممنوعه
drop zone
منطقه فرود
exclusion area
منطقه ممنوعه
frigid zone
منطقه منجمده
free zone
منطقه ازاد
zone
منطقه عمل
area of fire
منطقه اتش
assembly area
منطقه تجمع
regionalism
منطقه سازی
floral zone
منطقه گیاهی
assembling area
منطقه تجمع
dead spot
منطقه ساکت
area of influence
منطقه نفوذ
defended area
منطقه زیرپدافند
zone
منطقه ناحیه
area support
پشتیبانی منطقه
demilitarized zone
منطقه غیرنظامی
firing area
منطقه تیراندازی
demilitarized zone
منطقه بی طرف
defense sector
منطقه پدافندی
sector of fire
منطقه اتش
defiladed area
منطقه پوشیده
zone
منطقه دفاعی
forward area
منطقه جلو
zone of action
منطقه عمل
dispersal area
منطقه پراکندگی
seepage area
منطقه نفوذ
zone of aeration
منطقه هواگیر
destruction site
منطقه تخریب
defense zone
منطقه پدافند
feasible region
منطقه امکانپذیر
zones
منطقه دفاعی
zones
منطقه عمل
zone of fire
منطقه تیر
area fire
تیر منطقه
area interdiction
ممانعت در منطقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com