English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
accelerator board برد تسریع تخته شتابنده
Other Matches
accelerator board تخته تسریع
accelerators شتابنده
accelerator شتابنده
acceletor شتابنده
accelerator تندکن شتابنده
accelerators تندکن شتابنده
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
lee board تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
boarded تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
plywood تخته لایی تخته چند لا
planking تخته پوشی تخته بندی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
notice board 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
expedition تسریع
expediting تسریع
speed up تسریع
speedup تسریع
expeditions تسریع
acceleration تسریع
speed تسریع کردن
expeditor تسریع کننده
precipitation تسریع بارش
accelerunt تسریع کننده
accelerative تسریع کننده
acceletor تسریع کننده
stepped-up تسریع شده
advance تسریع کردن
advances تسریع کردن
stepped up تسریع شده
speeds تسریع کردن
accelerated تسریع کردن
speeding تسریع کردن
advancing تسریع کردن
expedite تسریع کردن
expedite تسریع کردن در
hasten تسریع ردن
hastened تسریع ردن
accelerates تسریع کردن
hastening تسریع ردن
hastens تسریع ردن
hotfoot تسریع کردن
precipitated تسریع کردن
accelerating تسریع کردن
expedited تسریع کردن در
accelerate تسریع کردن
expedites تسریع کردن
accelerator تسریع کننده
accelerators تسریع کننده
expedites تسریع کردن در
precipitating تسریع کردن
precipitates تسریع کردن
expedited تسریع کردن
precipitate تسریع کردن
agio تفاوت هزینه تسریع
precipitator تعجیل یا تسریع کننده
quickens تسریع شدن تخمیرکردن
quickened تسریع شدن تخمیرکردن
quicken تسریع شدن تخمیرکردن
accelerant ماده تسریع کننده
accelerating agent ماده تسریع کننده
acid precipitation تسریع بارش اسیدی
plank تخته تخته کردن
urging تسریع شدن ابرام کردن
urges تسریع شدن ابرام کردن
urge تسریع شدن ابرام کردن
urged تسریع شدن ابرام کردن
vernalize میوه اوری را تسریع کردن
thromboplastic تسریع کننده انعقاد خون
NIC تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
thiaminase انزیمی که از بین بردن تیامین را تسریع میکند
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
Be slow to promise and quick to perform. <proverb> در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن.
drier ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
procedendo حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
catalyze دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
accelerators ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
floor board تخته کف
lumbering تخته
gangways تخته پل
plank تخته
gangway تخته پل
skids تخته پل
bottom board تخته کف
lumbers تخته
skid تخته پل
board تخته
gangplanks تخته پل
ledgers تخته
ledger تخته
gobs تخته کف
gob تخته کف
gob تخته
gobs تخته
skidding تخته پل
plasterboard گچ تخته
boarded تخته
gangplank تخته پل
lumbered تخته
slab تخته
gang way تخته پل
pleximeter تخته دق
three ply board تخته سه لا
sheets تخته
sheet تخته
slabs تخته
foot board تخته کف
skidded تخته پل
lumber تخته
scaffold board تخته زیر پا
wainscoting تخته کوبی
wash board تخته رختشویی
diving board تخته پرش
diving boards تخته پرش
knock on wood <idiom> بزنم به تخته
drian board تخته قطران
wainscoting تخته بندی
toeboard پیش تخته
logic board تخته منطقی
scale board تخته نازک
seguin board تخته سگن
shopboard پیش تخته
shuttering تخته بندی
soundboard تخته موجدصدا
spring board تخته شیرجه
starting block تخته استارت
terminal board تخته کلم
terminal board تخته ترمینال
doubler تخته وصله
whiteboard تخته سفید
batten [تخته ی کف اتاق ]
calion تخته سنگ
calyon تخته سنگ
doubler تخته تقویتی
counter-lath تخته سقف
pressboard تخته اتو
planking تخته پوشی
bowlder تخته سنگ
guard plank تخته محافظ
guideboard تخته راهنما
hard board تخته فشاری
how thick is the board? تخته چقدراست
instrument board تخته فرمان
lagvt تخته سرپوش
lagvt تخته چلیک
roaches تخته سنگ
roach تخته سنگ
lath work تخته کوبی
breadboard تخته مدار
paddle board تخته شنا
fibre board فیبر تخته
brace and counterbrace تخته صلیبی
bill board تخته لنگر
furring تخته کوبی
ballast resistor تخته مقاومت
backplane تخته پشت
backboard تخته بسکتبال
fuse board تخته فیوز
gang board تخته پل درازوباریک
backgammon board تخته نرد
boulders تخته سنگ
boulder تخته سنگ
lathing تخته بندی
chessboards تخته شطرنج
chessboard تخته شطرنج
ply wood تخته چند لا
plywood panel تخته چندلا
call board تخته اعلانات
pressboard تخته فشاری
circuit board تخته مدار
scaffolds تخته بندی
scaffold تخته بندی
rag stone تخته سنگ
wainscot تخته کوبی
wainscots تخته کوبی
brede تخته ورقه
blackboards تخته سیاه
blackboard تخته سیاه
mother board تخته اصلی
black board تخته سیاه
pallette تخته شستی
panel work تخته کوبی
planchet تخته سه پایه
planchette تخته کوچک
fascia board تخته لب بند
planking تخته بندی
targeting تخته هدف
clipboards تخته زیردستی
clipboards تخته کار
clipboards تخته ارایش
plank تخته کلفت
eraser تخته پاک کن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com