English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
effective range برد موثر جنگ افزار
Other Matches
MSX استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
vendors سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
vendor سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
target market بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
benchmark problem کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
configuration روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
configurations روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
systems هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
pseudo random سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
compatibility توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
diagnose ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
benchmark برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
link اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
test قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
diagnosed ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnosing ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
feature تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
tests قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tested قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
featured تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
features تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
featuring تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
benchmarks برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
disaster recovery plan طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
stationed نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stations نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
fine tune تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
flexibility توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
canonical schema نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
ergonomics بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
man machine interface سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
documentation اطلاعات یانموادرهایی که شرح توابع و استفاده و عمل سخت افزار یا نرم افزار می دهند
portability گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
hack تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
off the shelf محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
hacked تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
hacks تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
usability امکانی که سخت افزار یا نرم افزار با آن استفاده می شون
special interest group که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
trap وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
customizes فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
convention استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
customises فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
conventions استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
desktop ترکیب نرم افزار خالص و سخت افزار اضافی که به کاربر امکان ویرایش ویدیو روی PC میدهد
customize فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
problem خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
funware برنامههای بازی در سخت افزار- نرم افزار
databases نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
database نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
MMI سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
DirectSound در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
machines غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
technical وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
databases ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
database ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
faulted موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faults موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
fault موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
hardwired logic تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
expandable با افزودن نرم افزار یا سخت افزار
micros کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
microcomputer کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
twain واسط برنامه نویسی استاندارد سافت Packard-Hewlett, Logiteel, Gantman Kodeck , Aldis , Caere که به نرم افزار امکان سخت افزار تصویر میدهد
teleprinter واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
patch تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patches تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
arms control measures مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
sites مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sited مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
CD I استانداردهای سخت افزار و نرم افزار که داده و تصویر و متن را روی یک دیسک فشرده ترکیب میکند و به کاربر اجازه میدهد تا با نرم افزاری که روی ROM-CD ذخیره شده است کار کند
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
IBM اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
firewall سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
forcible موثر
feckful موثر
moving موثر
weightiest موثر
weighty موثر
live موثر
operational موثر
lived موثر
efficacious موثر
pithy موثر
weightier موثر
drastically موثر
forceful موثر
telling موثر
efficient موثر
affective موثر
drastic موثر
touching موثر
pivotal موثر
fruity موثر
fruitiest موثر
fruitier موثر
impressive موثر
affecting موثر
active موثر
perficient موثر
effective موثر
operant موثر
punchy موثر
climacteric <adj.> موثر
punchier موثر
effectual موثر
punchiest موثر
weakling آدم نا موثر
namby-pamby آدم نا موثر
adequate موثر بودن
affectingly بطور موثر
an active remedy چاره موثر
wet آدم نا موثر
movingly بطور موثر
forcefully بطور موثر
clear span دهانه موثر
ineffective غیر موثر
mollycoddle آدم نا موثر
weed آدم نا موثر
milquetoast آدم نا موثر
sissy آدم نا موثر
working angle زاویه موثر
active element مولفه موثر
effective collision برخورد موثر
effective charge بار موثر
effective capacity فرفیت موثر
effective area سطح موثر
effective address آدرس موثر
effective address نشانی موثر
work out <idiom> موثر بودن
wimp آدم نا موثر
softie/softy آدم نا موثر
wuss(y) آدم نا موثر
effective current جریان موثر
cissy آدم نا موثر
sensationally احساساتی موثر
sensational احساساتی موثر
driving موثر رانندگی
prospective موثر دراینده
whiner آدم نا موثر
moanbag آدم نا موثر
sledgehammers ضربت موثر
sledgehammer ضربت موثر
presses عامل موثر
actual water income اب ورودی موثر
actual output دبی موثر
jessie آدم نا موثر
jessy آدم نا موثر
weenie [Am E] آدم نا موثر
active power توان موثر
active plate صفحه موثر
active material ماده موثر
pathetic موثر احساساتی
active current شدت موثر
active component مولفه موثر
pussy [Am E] آدم نا موثر
effective stimulus محرک موثر
press عامل موثر
impressed voltage ولتاژ موثر
effective size اندازه موثر
effective shear برش موثر
effective عامل موثر
effective range برد موثر
effective rainfall بارندگی موثر
effective radius شعاع موثر
effective pressure فشار موثر
effective power توان موثر
effective power قدرت موثر
effective porosity تخلخل موثر
effective pitch گام موثر
real power توان موثر
effective output خروجی موثر
effective span دهانه موثر
effective stress تنش موثر
impressiveness موثر بودن
live data داده موثر
net head ارتفاع موثر
noneffective غیر موثر
effective width عرض موثر
penetratingly بطور موثر
effective treatment تسویه موثر
potently بطورکلی یا موثر
effective time مدت موثر
effective time زمان موثر
effective throat گلوگاه موثر
effective temperature دمای موثر
striking موثر گیرنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com