English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
cross check بررسی متقابل
cross-check بررسی متقابل
cross-checked بررسی متقابل
cross-checking بررسی متقابل
cross-checks بررسی متقابل
crossecheck بررسی متقابل
Other Matches
counteroffensive تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
recriminate اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
mutual inductance اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
counter memorial یادداشت متقابل اخطار متقابل
analogue یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
inference بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inferences بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
leap frog test و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
link برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
automatics کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
warsaw treaty پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
edit فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogue یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
monitors 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
residue check بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
counter متقابل
countered متقابل
reciprocal متقابل
mutual متقابل
countering متقابل
reciprocative متقابل
opposing متقابل
interactional متقابل
correspounding متقابل
opposed متقابل
interactive متقابل
polar متقابل
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
counter offensive حمله متقابل
mutual inductance القاگری متقابل
mutual consistency سازگاری متقابل
counter offer پیشنهاد متقابل
counter offer عرضه متقابل
cross purpose قصد متقابل
counter purchase خرید متقابل
counter offensive پدافند متقابل
transfer characteristic مشخصه متقابل
counter claim دعوی متقابل
counter credit اعتبار متقابل
cross index شاخص متقابل
counter current جریان متقابل
mutual characteristic مشخصه متقابل
counter fire اتش متقابل
counter gambit گامبی متقابل
mutual assistance کمک متقابل
counter trade تجارت متقابل
counter transference انتقال متقابل
countermine توط ئه متقابل
counterpawn پیاده متقابل
counterpoise وزنه متقابل
counterpoise سیم متقابل
mutual terms شرایط متقابل
cross feed خورد متقابل
cross bill شکایت متقابل
opposite phase فاز متقابل
counter propaganda تبلیغ متقابل
set off دعوی متقابل
interdependence وابستگی متقابل
counterrevolution انقلاب متقابل
countervailing credit اعتبار متقابل
counterwork عمل متقابل
interplay اثر متقابل
reciprocation عمل متقابل
transinformation اگاهی متقابل
mutual relationship رابطه متقابل
counteraction اقدام متقابل
counterattack حمله متقابل
counterbid پیشنهاد متقابل
counter-measures اقدام متقابل
counter-measure اقدام متقابل
recrimination اتهام متقابل
recrimination تهمت متقابل
recriminations اتهام متقابل
recriminations تهمت متقابل
counterclaim دعوای متقابل
counterclaim ادعای متقابل
cross action دعوی متقابل
counterclaim دعوی متقابل
mutual induction القای متقابل
reciprocal trading مبادله متقابل
antitype نوع متقابل
cross reference مراجعه متقابل
countered ضربت متقابل
mutual متقابل یا متقابله
interaction عمل متقابل
interaction کنش متقابل
interaction اثر متقابل
eclipsed form شکل متقابل
grid anode transconductance رسانایی متقابل
mutual conductance رسانایی متقابل
transconductance رسانایی متقابل
countermeasures اقدامات متقابل
cross reference ارجاع متقابل
cross-reference مراجعه متقابل
interdependence اتکاء متقابل
interrelationships رابطه متقابل
interrelationship رابطه متقابل
countering ضربت متقابل
counter ضربت متقابل
back pressure فشار متقابل
cross-references ارجاع متقابل
cross-references مراجعه متقابل
cross-reference ارجاع متقابل
countermeasure اقدام متقابل
reciprocal عمل متقابل
reciprocal متقابل معکوس
retaliation عمل متقابل
proportional متقابل یا هماهنگ
reciprocity عمل متقابل
interdependency اتکاء متقابل
iteraction عمل متقابل
inter play اثر متقابل
mutual energy انرژی متقابل
interaction curve خم کنش متقابل
intercorrelation همبستگی متقابل
interrelation رابطه متقابل
m القاگری متقابل
logrolling همکاری متقابل
intervisibility دید متقابل
crosstalk مکالمه متقابل
harmonic mean اعداد متقابل
counter attraction کشش متقابل
coefficient of mutual induction ضریب القای متقابل
cross fire اتش گلوله متقابل
rebuts جواب متقابل دادن
retorts جواب متقابل تلافی
retorts جواب متقابل دادن
counteracted عمل متقابل کردن
retort جواب متقابل تلافی
rebuttals عمل متقابل پس زنی
retort جواب متقابل دادن
counteracting عمل متقابل کردن
crossfertilize لقاح متقابل کردن
social interaction کنش متقابل اجتماعی
riposted ضربه متقابل زدن
counterattack حمله متقابل کردن
intract عمل متقابل کردن
ripostes ضربه متقابل زدن
counteracts عمل متقابل کردن
riposting ضربه متقابل زدن
rebut جواب متقابل دادن
intervisibility قابلیت دید متقابل
repost ضربه متقابل زدن
counterplay بازی شطرنج متقابل
counter purchase داد وستد متقابل
scandinavian defence دفاع متقابل مرکزی
retaliation عکس العمل متقابل
countercheck سرزنش وتوبیخ متقابل
differential field winding سیمپیچ اهنربایی متقابل
interaction عکس العمل متقابل
internecine کشتار متقابل قاتل
rebutted جواب متقابل دادن
greco counter gambit گامبی متقابل گرکو
cross reference table جدول ارجاع متقابل
rebutting جواب متقابل دادن
counter current principle اصول جریان متقابل
cross magnetizing میدان مغناطیسی متقابل
benoni counter gambit گامبی متقابل بنونی
riposte ضربه متقابل زدن
conversion transconductance رسانایی متقابل وارون
counteract عمل متقابل کردن
centre counter defence دفاع متقابل مرکزی
rebuttal عمل متقابل پس زنی
compensation trading داد و ستد متقابل
visual interaction کنش متقابل بصری
cyclic redundancy check بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
queen's pawn counter gambit گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
mutual exclusion ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
end centered unit cell سلول واحد دو وجهی متقابل پر
countermine با دسیسه متقابل خنثی کردن
unrequited بدون تلافی یا عمل متقابل
opposed piston engine موتور پیستون روبرو متقابل
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
subcontrary مغایر درمرحله فرعی درجهت متقابل
counteractive خنثی کننده دارای عمل متقابل
simultaneous foul خطای متقابل در یک لحظه واخراج هر دو بازیگر
countermeasures پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
countermeasures اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
blamenfeld counter gambit گامبی متقابل بلومنفند دردفاع بنونی
staunton defence دفاع استاونتن در گامبی متقابل بنونی
cross fertile اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
cross reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-references مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
falkbeer counter gambit گامبی متقابل فالکبیر درگامبی شاه شطرنج
counterpose درمقابل یکدیگر قرار دادن متقابل ساختن
subcontrariety رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
eastern european mutual assisstance trea پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
counter thrust variation واریاسیون پیاده رانده متقابل در دفاع هندی شاه شطرنج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com