Dictiornary-Farsi | برطبق این نظریه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
equal sacrifice theory	برطبق این نظریه


Search result with all words

innovation theory	ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
Other Matches

stages theory of economic growth	نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
in case <idiom>	برطبق
in accordance with	برطبق
evangelically	برطبق انجیل
per	از وسط برطبق
abidance	رفتار برطبق توافق
anno hegirae	برطبق سال هجری
matter-of-fact <idiom>	چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
hit parade <idiom>	لیستی از آهنگها برطبق سلیقه مردم
play it by ear <idiom>	تصمیم گیری درچیزی برطبق شرایط
kosher	تهیه شده برطبق شریعت یهود
conventionally	برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
labor theory of value	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages	نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money	نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population	نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory	نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
wage fund theory of wages	نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
theories	نظریه
queuing theory	نظریه صف
viewpoints	نظریه
in the light of	نظریه
thebe	نظریه
viewpoint	نظریه
theorems	نظریه
theorem	نظریه
theory	نظریه
queing theory	نظریه صف
lookouts	نظریه
two cents worth <idiom>	نظریه
comment	نظریه
recommendations	نظریه
recommendation	نظریه
commenting	نظریه
commented	نظریه
suggestions	نظریه
suggestion	نظریه
views	نظریه
viewing	نظریه
viewed	نظریه
view	نظریه
outlook	نظریه
notion	نظریه
lookout	نظریه
positioned	نظریه
position	نظریه
points of view	نظریه
point of view	نظریه
notions	نظریه
opinion	نظریه
opinions	نظریه
one factor theory	نظریه یک عاملی
probability theory	نظریه احتمال
heam yoei vooly	نظریه نیرو
perturbation theory	نظریه اختلال
hartree theory	نظریه هارتری
probability theory	نظریه احتمالات
group theory	نظریه گروهها
poetics	نظریه شاعرانه
price theory	نظریه قیمت
group theory	نظریه گروهی
noncontinuity theory	نظریه ناپیوستگی
information theory	نظریه خبر
information theory	نظریه اطلاعات
innovation theory	نظریه نواوری
kinetic theory	نظریه جنبشی
local theory	نظریه اختصاصی
logic theory	نظریه منطقی
maxwellian view	نظریه ماکسولی
molecular theory	نظریه مولکولی
network theory	نظریه شبکه
information theory	نظریه اگاهی
quantum theory	نظریه کوانتومی
queuing theory	نظریه صف بندی
value theory	نظریه ارزش
three component theory	نظریه سه مولفهای
transformational theory	نظریه تطور
transformism	نظریه تطور
trichromatic theory	نظریه سه رنگی
two factor theory	نظریه دو عاملی
valence theory	نظریه والانسی
viscoelastic theory	نظریه ویسکوالاستیک
theory of value	نظریه ارزش
theory of saving	نظریه پس انداز
recapitulation theory	نظریه بازپیدایی
replacement theory	نظریه جایگزینی
representation theory	نظریه نمایش
social theory	نظریه اجتماعی
stagnation thesis	نظریه رکود
tetrachromatic theory	نظریه چهاررنگی
theorem proving	اثبات نظریه
theorization	نظریه پردازی
theory of accumulation	نظریه انباشته
theory of numbers	نظریه اعداد
theory of relativity	نظریه نسبیت
theory of rent	نظریه اجاره
trireceptor theory	نظریه سه گیرندهای
balance theory	نظریه توازن
refutes	رد کردن نظریه
consumption theory	نظریه مصرف
continuity theory	نظریه پیوستگی
refute	رد کردن نظریه
duplicity theory	نظریه دو جزیی
refuted	رد کردن نظریه
dust cloud theory	نظریه غباری
theorists	نظریه پرداز
economic theory	نظریه اقتصادی
theorist	نظریه پرداز
electomagnetic theory	نظریه الکترومغناطیسی
refuting	رد کردن نظریه
theoretician	نظریه پرداز
theoreticians	نظریه پرداز
attensity	در نظریه تیچز
readings	نظریه شور
reading	نظریه شور
automata theory	نظریه ماشینها
capital theory	نظریه سرمایه
classical theory	نظریه کلاسیک
automata	نظریه ماشین ها
communication theory	نظریه ارتباطات
communication theory	نظریه ارتباط
notional	فکر نظریه
submission	افهار نظریه
electron theory	نظریه الکترونی
views	نظریه عقیده
graph theory	نظریه گرافها
field theory	نظریه میدانی
equilibrium theory	نظریه تعادل
set theory	نظریه مجموعه ها
facet theory	نظریه رویه ها
game theory	نظریه بازیها
game theory	نظریه بازی
general theory	نظریه عمومی
learning theory	نظریه یادگیری
view	نظریه عقیده
viewed	نظریه عقیده
electron theory	نظریه الکترونها
viewing	نظریه عقیده
theory of monoplistic competition	نظریه رقابت انحصاری
theory of income distribution	نظریه توزیع درامد
theory of income determination	نظریه تعیین درامد
Group theory	نظریه گروه ها [ریاضی]
affective arousal theory	نظریه برانگیختگی عاطفی
set theory	نظریه مجموعه ها [ریاضی]
symptom substitution theory	نظریه جانشینی نشانه ها
switch theory	نظریه راه گزینی
surplus energy theory	نظریه انرژی مازاد
switched on <idiom>	لحنی با نظریه تازه
theory of functions of a complex variable	نظریه توابع [ریاضی]
young helmholtz theory	نظریه یانگ- هلمهولتس
counseled	نظریه دادن رایزنی
counselled	نظریه دادن رایزنی
counselling	نظریه دادن رایزنی
valence bond theory	نظریه پیوند والانس
underconsumption theory	نظریه مصرف ناکافی
counsels	نظریه دادن رایزنی
theory of numbers	نظریه اعداد [ریاضی]
counsel	نظریه دادن رایزنی
equal sacrifice theory	نظریه برابری فداکاری
Complex analysis	نظریه توابع [ریاضی]
theory of saving	نظریه مربوط به پس انداز
put in one's two cents <idiom>	به شخصی نظریه دادن
stimulus response theory	نظریه محرک- پاسخ
steady state theory	نظریه حالت پایا
mechanistic theory	نظریه ماشینی نگری
quantum theory of valence	نظریه کوانتومی والانس
labor theory of value	نظریه ارزش کار
density wave theory	نظریه موج چگالی
quantity theory of money	نظریه مقداری پول
ligand fild theory	نظریه میدان لیگاند
counterview	نظریه مخالف مواجهه
crystal field theory	نظریه میدان بلور
decision theory	نظریه تصمیم گیری
mathematical learning theory	نظریه ریاضی یادگیری
liquidity preference theory	نظریه رجحان نقدینگی
location theory	نظریه تعیین مکان
need press theory	نظریه نیاز- فشار
logic theorist	نظریه پرداز منطقی
maxwell theory og light	نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
l.f.t.	نظریه میدان لیگاند
expertize	نظریه فنی دادن
second best theory	نظریه بهترین دوم
sampling theory	نظریه نمونه گیری
general theory of relativity	نظریه نسبیت عمومی
excess capacity theory	نظریه مازاد فرفیت
special theory of relativity	نظریه نسبیت خصوصی
bard cannon theory	نظریه بارد- کنون
james lange theory	نظریه جیمز- لانگه
c.f.t	نظریه میدان بلور
relativistic quantum theory	نظریه کوانتومی نسبیتی
real will	نظریه اراده واقعی
statistical learning theory	نظریه اماری یادگیری
field theory	نظریه اساسی میدان
persuasion	نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
perturbation [terms]	آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
he took a different view	نظریه دیگری اتخاذ کرد
analytic number theory	نظریه تحلیلی اعداد [ریاضی]
persuasions	نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
geometry of numbers	نظریه هندسی اعداد [ریاضی]
electrostatic crystal field theory	نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور