Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
fluid bed polymerization
بسپارش در بستر سیال
Other Matches
fixed bed polymerization
بسپارش در بستر ثابت
fluid bed vulcanization
وولکانش در بستر سیال
bed factor
ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
fluidal
مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
polymerization
بسپارش
bulk polymerization
بسپارش تودهای
free radical polymerization
بسپارش رادیکالی
ionic polymerization
بسپارش یونی
pearl polymerization
بسپارش مرواریدی
suspension polymerization
بسپارش تعلیقی
solution polymerization
بسپارش محلولی
emulsion polymerization
بسپارش امولسیونی
degree of polymerization
درجه بسپارش
d.p
درجه بسپارش
mass polymerization
بسپارش تودهای
cationic polymerization
بسپارش کاتیونی
bead polymwerization
بسپارش حبهای
condensation polymerization
بسپارش تراکمی
anionic polymerization
بسپارش انیونی
chain polymerization
بسپارش زنجیری
chain polymerization
بسپارش افزایشی
chain growth polymerization
بسپارش زنجیری
chain growth polymerization
بسپارش افزایشی
addition polymerization
بسپارش زنجیری
addition polymerization
بسپارش افزایشی
step growth polymerization
بسپارش مرحلهای
polycondensation
بسپارش تراکمی
step reaction polymerization
بسپارش مرحلهای
step polymerization
بسپارش مرحلهای
stepwise polymerization
بسپارش مرحلهای
critical degree of polymerization
درجه بحرانی بسپارش
radical ion polymerization
بسپارش یونی رادیکال
stereopecific polymerization
بسپارش فضا ویژه
ring opening polymerization
بسپارش حلقه گشا
average degree of polymerization
درجه متوسط بسپارش
interfacical polymerization
بسپارش در سطح مشترک
weight average degree of polymerization
میانگین وزنی درجه بسپارش
number average degree of polymerization
میانگین عددی درجه بسپارش
transport stream
ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
head stock
بستر
nacelle
بستر
floor
بستر
bed
بستر
beds
بستر
floored
بستر
floors
بستر
bedfellow
هم بستر
bedfellows
هم بستر
abed
در بستر
doss
بستر
sack
بستر
sacked
بستر
sacks
بستر
headstock
بستر
unthickened
سیال
fulidal
سیال
fluids
سیال
fluid
سیال
card bed
بستر کارتها
sand cushion
بستر ماسهای
sea bed
بستر دریا
bottom profile
نمایه بستر
childbed
بستر زایمان
stationary bed
بستر ساکن
sick bed
بستر بیماری
arroyo
بستر نهر
hot bed
بستر گرم
sub base
زیر بستر
the bed of a river
بستر یک رود
decumbent
در بستر خوابیده
death bed
بستر مرگ
stream bed
بستر ابراهه
riverbed
بستر رودخانه
ocean floor
بستر اقیانوس
natural bed
بستر طبیعی
bed and breakfast
بستر و صبحانه
lie up
در بستر ماندن
bedder
سنگ بستر
deathbed
بستر مرگ
river beds
بستر رودخانه
river bed
بستر رودخانه
seabed
بستر دریا
seabed
بستر اقیانوس
bedside
کنار بستر
raod bed
بستر جاده
bed
بستر پشته
beds
بستر پشته
bedrock
سنگ بستر
kip
در بستر رفتن
kip
خوابیدن بستر
kipped
در بستر رفتن
kipped
خوابیدن بستر
kipping
در بستر رفتن
kipping
خوابیدن بستر
bedrock
بستر سنگ
bed factor
ضریب بستر
bed waves
موج بستر
bed ripples
موج بستر
bed materials
رسوبات بستر
bed material
رسوبات بستر
bed width
عرض بستر
astir
بیرون از بستر
fluid centre
مرکز سیال
floating
سیال مواج
mobile
سیال تغییرپذیر
mobile
روان سیال
real fluid
سیال واقعی
working fluid
سیال عامل
intransit strenth
پرسنل سیال
effluents
سیال خروجی
perfect fluid
سیال کامل
intransit stock
اماد سیال
working fluid
سیال متحرک
influent
سیال ورودی
fluid resistance
مقاومت سیال
fluid intelligence
هوش سیال
superfluid
ابر سیال
electric fluid
سیال برقی
mobiles
روان سیال
fluids
جسم سیال
mobiles
سیال تغییرپذیر
fluid
جسم سیال
floating reserve
احتیاط سیال
fluid capital
سرمایه سیال
effluent
سیال خروجی
ideal fluid
سیال ایده ال
cuddling
در بستر راحت غنودن
cuddle
در بستر راحت غنودن
cuddles
در بستر راحت غنودن
cuddled
در بستر راحت غنودن
river bed level
تراز بستر رودخانه
iceman
یخی بستر دوران یخ
bed load
بار متحرک بستر
beds
بستر زیر کار
excavation in river bed
خاکبرداری در بستر رودخانه
bed
بستر زیر کار
subgrade
قشر بستر جاده
he fell ill
به بستر بیماری افتاد
bed rock ledge
لایه سنگی کف بستر
bituminuos gravel base
بستر شنی قیردار
bleed
فرار کردن یک سیال
viscous stress
تنش برش سیال
bleeds
فرار کردن یک سیال
visualization
مرئی ساختن سیال
fluidic
وابسته بجسم سیال
working lead fluid
سیال متحرک یا عامل
fluor
قاعدگی زنان سیال
brain storming
سیال سازی ذهن
maintenance float
شارژ انبار سیال
strath
بستر پهن مسیر رودخانه
lie-in
در بستر زایمان بودن ارزیدن
lying in
در بستر خوابی دوره نفاس
lie in
در بستر زایمان بودن ارزیدن
summer bed of a river
بستر تابستانی رودخانه مسیل
flat bed plotter
رسام با بستر تخت مسطح
vapor lock
قطع کامل جریان سیال
whirls
چرخش یا دوران جریان سیال
whirling
چرخش یا دوران جریان سیال
whirl
چرخش یا دوران جریان سیال
supercritical fluid chromatography
کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
fluid adjustment screw
پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
whirled
چرخش یا دوران جریان سیال
baffling
منحرف کننده جریان سیال
baffle
منحرف کننده جریان سیال
baffled
منحرف کننده جریان سیال
baffles
منحرف کننده جریان سیال
vorticity
میزان برداری دوران موضعی سیال
fluidic
مایع مانند جسم سیال یامایع
floatation
اضافی بودن سطح سیال اماد
he is out and a bout
از بستر برخاسته و اماده بیرون رفتن است
underway
در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
coanda effect
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
circulations
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
prill
بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
vortex flow
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
circulation
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
s.f.c
chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
vortex sheet
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
reynolds stress
تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
notch
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
hydraulic fluid
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
supercritical fluid chromatography/mass
spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
notches
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
head pessure
فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
reynolds number
مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
snag boat
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
caisson
اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
viscosity valve
شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
pitot tube
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
s.f.c/m.s
mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
reed valve
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bedsore
زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
cross flow
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
venturi
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
real stagnation point
نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com