English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
gospel بشارت درباره مسیح
gospels بشارت درباره مسیح
Other Matches
evangelises بشارت بدین مسیح دادن
evangelizes بشارت بدین مسیح دادن
evangelizing بشارت بدین مسیح دادن
evangelised بشارت بدین مسیح دادن
evangelized بشارت بدین مسیح دادن
evangelize بشارت بدین مسیح دادن
evangelising بشارت بدین مسیح دادن
sudarium دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
christly شایسته مسیح مربوط به مسیح
antichrst مسیح دروغی مسیح کاذب
to make a complaint [about] شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
Noel سرود میلاد مسیح جشن میلاد مسیح
glad tidings بشارت
Annunciation بشارت
good tidings بشارت
enunciation بشارت
Lamprophony وضوح و رسائی بشارت
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
anointed مسیح
antichrist ضد مسیح
Christ مسیح
messianic مسیح
christly مسیح وار
christlike مسیح وار
christhood مسیح بودن
antichrst دشمن مسیح
Christmas عیدمیلاد مسیح
Christmases عیدمیلاد مسیح
jesus christ عیسی مسیح
pseudo christ مسیح نما
messiahs مسیح موعود
vicar of christ مسیح پاپ
IHS نمودار مسیح
messiah مسیح موعود
lachryma christi اشک مسیح
pseudo christ مسیح کاذب دجال
dominical یعنی حضرت مسیح
neo christianity دین نوین مسیح
christology مبحث مسیح شناسی
anno domini بعد از میلاد مسیح
carols سرودشب عیدمیلاد مسیح
carol سرودشب عیدمیلاد مسیح
judns be trayed jesus یهودابه مسیح خیانت کرد
orthodox مطابق عقاید کلیسای مسیح
adventism اعتقاد بدوباره امدن مسیح
passion week هفته پیش از رستاخیز مسیح
Yule جشن میلاد عیسی مسیح
incarnationist کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
Anno Domini [AD] <adj.> پس از میلاد مسیح [جهت بیان سال]
zechariah یهود درقرن 6 قبل از میلاد مسیح
psilanthropism عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
chiliasm اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
psilanthropy عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
zachariah یهود درقرن 6 قبل از میلاد مسیح
millenarian معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarianism اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
icon تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
icons تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
ikons تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
postmillenarian معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillennialist معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
before Christ [BC] قبل از میلاد مسیح [جهت بیان سال]
the holy grail دوری یاجامی که مسیح دراخرین شام خودبکاربرد
Doom [نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
kenosis اعتقادباینکه مسیح بصورت ادمی جنبه خدایی را ازخوددورساخته است
christian era مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
monophysite کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
passionist عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
lord of misrule متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
essene راهب یهودی) عضوفرقهای که دوقرن پیش ازامدن مسیح درفلسطین تشکی
apocrypha کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
to transubstantiate تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
evangelic پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
quoad درباره
toward درباره
touching درباره
on درباره
in re درباره
re درباره
about درباره
re درباره .....
re- درباره .....
concerning درباره
re- درباره
respecting درخصوص درباره
towards درباره مقارن
to reflect [on] فکرکردن [درباره]
my sentiment toward him عقیده من درباره او
of در سوی درباره
to gripe قر زدن [درباره چیزی]
to nag [about something] قر زدن [درباره چیزی]
to bitch [American E] [about something] قر زدن [درباره چیزی]
to grouch قر زدن [درباره چیزی]
monograph رساله درباره یک موضوع
price expectation انتظارات درباره قیمت
to grouse [about somt.] نق نق زدن [درباره چیزی]
to grouse [about somt.] قر زدن [درباره چیزی]
travelogue سخنرانی درباره مسافرت
nomographer نویسنده کتاب درباره
to moan نق نق زدن [درباره چیزی]
book review مقاله درباره کتاب
travelogues سخنرانی درباره مسافرت
to nag [about something] نق نق زدن [درباره چیزی]
to bitch [American E] [about something] نق نق زدن [درباره چیزی]
attend to نظر دادن درباره
to gripe نق نق زدن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] نق نق زدن [درباره چیزی]
travelogs سخنرانی درباره مسافرت
to kvetch [American E] [about something] نق نق زدن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] قر زدن [درباره چیزی]
as respects ... درباره ... [با توجه به اینکه... ]
all about همه چیز درباره
I am certain of it. من درباره اش مطمئن هستم.
to think [of] فکر کردن [درباره]
to grouch نق نق زدن [درباره چیزی]
to reflect [on] تامل کردن [درباره]
to moan قر زدن [درباره چیزی]
to kvetch [American E] [about something] قر زدن [درباره چیزی]
traversabel سخنرانی درباره مسافرت
I am hopeful about the future. درباره آینده امیدوارهستم
monographs رساله درباره یک موضوع
to grouch گله کردن [درباره چیزی]
to gripe غرغر کردن [درباره چیزی]
to moan غرغر کردن [درباره چیزی]
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
to bitch [American E] [about something] غرغر کردن [درباره چیزی]
To put something to the vote. درباره چیزی رأی گرفتن
to crab [American E] [about something] غرغر کردن [درباره چیزی]
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
render judgement on حکم کردن درباره کسی
idyl چکامه درباره زندگی روستایی
to nag [about something] غرغر کردن [درباره چیزی]
to grouse [about somt.] غرغر کردن [درباره چیزی]
to kvetch [American E] [about something] غرغر کردن [درباره چیزی]
To investigate something. درباره چیزی تحقیق کردن
to sit درباره موضوعی جلسه کردن
to put something to the vote درباره چیزی رای دادن
to grouch غرغر کردن [درباره چیزی]
to obtaini. on anything درباره چیزی اگاهی یافتن
To comment on something ( someone ) . درباره چیزی ( کسی ) نظردادن
symposia مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium مقالات گوناگون درباره یک موضوع
shoptald گفتگو درباره وضع کسب
to grouse [about somt.] گله کردن [درباره چیزی]
symposiums مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to bitch [American E] [about something] ناله کردن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] ناله کردن [درباره چیزی]
parley مذاکره درباره صلح موقت
idylls چکامه درباره زندگی روستایی
idyll چکامه درباره زندگی روستایی
leaders درباره سایر رکوردهای فایل
leader درباره سایر رکوردهای فایل
to nag [about something] ناله کردن [درباره چیزی]
to moan ناله کردن [درباره چیزی]
to gripe گله کردن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] گله کردن [درباره چیزی]
parleying مذاکره درباره صلح موقت
to moan گله کردن [درباره چیزی]
parleys مذاکره درباره صلح موقت
to bitch [American E] [about something] گله کردن [درباره چیزی]
I am not aware of that. <idiom> درباره اش آگاه نیستم. [اصطلاح]
to gripe ناله کردن [درباره چیزی]
to nag [about something] گله کردن [درباره چیزی]
to grouch ناله کردن [درباره چیزی]
parleyed مذاکره درباره صلح موقت
to kvetch [American E] [about something] ناله کردن [درباره چیزی]
to grouse [about somt.] ناله کردن [درباره چیزی]
to kvetch [American E] [about something] گله کردن [درباره چیزی]
seventh heaven <idiom> شرح دادن درباره خوش بودنت
helps نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
to fancy oneself عقیده خوب درباره خود داشتن
She is very particular ( specific ) about her appearance . درباره سرووضعش خیلی مقید است
to think well of a person درباره کسی خوش گمان بودن
operational اطلاعات درباره عملیات طبیعی سیستم
vent for surplus theory of trade نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
specification ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
cycle سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycles سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
help نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
permanent income hypothesis فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
poetics رسالهای درباره شعر وزیبایی شناسی
experts شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
dopes اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
dope اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
global همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
helped نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
globally همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
bespeak قبلا درباره چیزی صحبت کردن
expert شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
to negotiate [about; on; for] something [with somebody] گفتگو و معامله کردن [با کسی درباره چیزی]
The officers were brifed on (about) the detailes. افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
cacogenics رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
consultary response نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
to think badly of somebody درباره کسی نظر [عقیده] بدی داشتن
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com