Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
altitude
بلندی از سطح دریا
altitudes
بلندی از سطح دریا
Other Matches
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
upland
بلندی
uplands
بلندی
heights
بلندی
rises
بلندی
rise
بلندی
low-rise
کم بلندی
altitudes
بلندی
the sublime
بلندی
elevation
بلندی
elevations
بلندی
tallness
بلندی
height
بلندی
toft
بلندی
Highness
بلندی
Highnesses
بلندی
loomed
بلندی
looming
بلندی
looms
بلندی
altitude
بلندی
exaltation
بلندی
ascendent
بلندی
sublimity
بلندی
exaltedness
بلندی
loftiness
بلندی
loudness
بلندی
loom
بلندی
gratification
سر بلندی
tonal volume
بلندی صوت
ups and down
پستی و بلندی
effective length of strut
بلندی کمانش
headroom
بلندی طاق
Highnesses
بلندی مقام
Highness
بلندی مقام
crow's nest
بالای بلندی
how tall is it?
بلندی ان چقدراست
critical height
بلندی بحرانی
suction lift
بلندی مکش
eminency
تعالی بلندی
contour
پست و بلندی
hypsometry
بلندی پیمایی
supremacy
بلندی افراشتگی
ruggedness
پستی و بلندی
acrophobia
ترس از بلندی
acrophobia
بلندی هراسی
volumes
بلندی صدا
hilliness
پستی و بلندی
volume
بلندی صدا
height of fill
بلندی اکند
height of building
بلندی ساختمان
eminence
تعالی بلندی
embank
بلندی یاپشته ساختن
generously
با نظر بلندی به جوانمردی
superelevation
بلندی بر اضافه ارتفاع
head way
بلندی طاق سرعت
sone
واحد بلندی صوت
accentuation
پستی و بلندی صدا
feature line
خط پست و بلندی زمین
volume unit
واحد بلندی صدا
edge raise
بلندی لبه ورق
lifts
مرتفع بنظرامدن بلندی
blade height adjustment
پهنای تنظیم بلندی
vu
واحد بلندی صدا
to bring to the same plane
[height]
به یک صفحه
[بلندی]
آوردن
lifting
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifted
مرتفع بنظرامدن بلندی
lift
مرتفع بنظرامدن بلندی
lapseratc
میزان بارندگی به نسبت بلندی ها
features
وضع پست و بلندی زمین
relief
شکل فاهری و پست و بلندی
featuring
وضع پست و بلندی زمین
feature
وضع پست و بلندی زمین
stentor
شخصی که صدای بلندی دارد
bird's eye view
منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye views
منظرهای که از بلندی دیده میشود
tachymeter
دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
featured
وضع پست و بلندی زمین
sagfety island
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety zone
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
homogeneous area
منطقه هموارو بدون پست و بلندی
the door banged
درباصدای محکم و بلندی بهم خورد
traffic island
بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
dipole
انتنی که نصف طول موج بلندی دارد
grandfather clocks
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
nilometer
الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
to take the a
بلندی چیزیرا اندازه گرفتن ارتفاع جایی راپیمودن
dolman
جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
net antena
انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
grandfather clock
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
plateform
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
rise and fall
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
douglas fir
یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
liberal gift
بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی
key signature
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
hot dog skiing
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
ground
کف دریا
overboard
در دریا
high water
مد دریا
seabed
کف دریا
meerscham
کف دریا
saltwater
اب دریا
on the sea
دریا
sea bed
کف دریا
lough
اب دریا
sea
دریا
acajou
دریا
meerschaum
کف دریا
asea
در دریا
the deep
دریا
sea foam
کف دریا
channeling
دریا
channeled
دریا
channel
دریا
cuttlebone
کف دریا
cuttle bone
کف دریا
main
دریا
flood
رو د دریا
sea froth
کف دریا
sepiolite
کف دریا
the blue
دریا
the wave
دریا
channels
دریا
channelled
دریا
d.j.'s locker
ته دریا
mere
دریا
merest
دریا
flooded
رو د دریا
floods
رو د دریا
spume
کف آب دریا
asea
به دریا
at sea
در دریا
holm
دریا
high tide
مد دریا
high water line
خط مد دریا
benthos
ته دریا
high tides
مد دریا
seas
دریا
ocean foam
کف آب دریا
waterscape
اب دریا
sea foam
کف آب دریا
bree
دریا
beach foam
کف آب دریا
davy jones
جنی دریا
maldemer
ناخوشی دریا
seaway
دریا راه
holding ground
گیرایی کف دریا
mal de mer
ناخوشی دریا
adventure
دل به دریا زدن
risk
دل به دریا زدن
heave of the sea
زورخیزاب دریا
man overboard
ادم به دریا
the sea was lulled
دریا ساکت شد
seagirt
محاط دریا
upcountry
دور از دریا
seafolk
دریا نوردان
seacraft
دریا نوردی
seacoast
دریا کنار
seacoast
ساحل دریا
seaborne
دریا برد
waterscape
منظره اب دریا
sea water damage
خسارت اب دریا
deep-sea
ژرف دریا
sea state
وضعیت دریا
seagoer
دریا نورد
shipman
دریا نورد
two star
دریا دار
the waves of the sea
امواج دریا
the lid of a kettle
دریا سر کتلی
thalassophobia
دریا هراسی
the waves of the sea
خیزابهای دریا
shipper
دریا نورد
seaworthy
اماده دریا
seaward
بسوی دریا
seapuss
گرداب دریا
seagoing
دریا نورد
transmarine
فرا دریا
seagoing
دریا پیما
sea state
حالت دریا
seabird
مرغ دریا
sea board
کناره دریا
sea bed
بستر دریا
sea anchor
لنگر دریا
sailer
دریا نورد
poseidon
خدای دریا
pelagic
ساکن دریا
oversea
انطرف دریا
on shore winds
دریا باد
ocean bound
رهشپار دریا
naval aviation
هوا دریا
marooner
دریا زن غارتگر
sea born
زاده دریا
cog in the machine
<idiom>
قطرهای از دریا
surface-to-air
دریا به هوا
sea sickness
دریا گرفتگی
sea shore
کرانه دریا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com