English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (3 milliseconds)
English Persian
namely <adv.> به عبارت دیگر
to wit <adv.> به عبارت دیگر
videlicet به عبارت دیگر
in fact به عبارت دیگر
in other words <adv.> به عبارت دیگر
Search result with all words
arrest of judgment سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
estate in remainder ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
metaphraze به عبارت دیگر در آوردن
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
i.e مخفف به عبارت دیگر
Other Matches
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
statement عبارت
wordage عبارت
term عبارت
statements عبارت
clauses عبارت
word عبارت
worded عبارت
termed عبارت
phrases عبارت
terming عبارت
phrase عبارت
cl عبارت
clause عبارت
expressions عبارت
phrased عبارت
expression عبارت
experssion عبارت
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
Namely …viz …it consists of… عبارت است از ...
Verbosity. Rhetoric. عبارت پردازی
term جمله عبارت
termed جمله عبارت
To phrase. به عبارت در آوردن
assignment statement عبارت گمارشی
affirmative عبارت مثبت
quotation اقتباس عبارت
expression افهار عبارت
expressions افهار عبارت
phraseology عبارت پردازی
involution پیچدارکردن عبارت
terming جمله عبارت
context style of a expression سیاق عبارت
doxology عبارت تسبیحی
quotations اقتباس عبارت
colloquialism عبارت مصطلح
prolixity عبارت زاید
protext عبارت پیشین
passage عبارت فقره
wording عبارت سازی
passages عبارت فقره
put into words به عبارت دراوردن
range expression عبارت دامنه
relational expression عبارت رابطهای
the letter of the law عبارت قانون
term عبارت [ریاضی]
mathematical term عبارت [ریاضی]
paragrapher عبارت نویس
an idiomatic experssion عبارت اصطلاحی
an exclamatory phrase عبارت تعجبی
colloquialisms عبارت مصطلح
trinomial دارای سه عبارت
phraseologist عبارت پرداز
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
locutions سبک عبارت پردازی
to express in worde به سخن یا عبارت دراوردن)
phrase فراز عبارت سازی
phrased فراز عبارت سازی
qualificative کلمه یا عبارت توصیفی
phrases فراز عبارت سازی
locution سبک عبارت پردازی
it consists mainly بیشتر عبارت است از
pull out quote عبارت استخراج شده
passage عبارت منتخبه از یک کتاب
locus classicus عبارت نمونه ادبی
escalation ماده یا عبارت تعدیل
limitation clause عبارت تعیین حدود
landed a که عبارت از زمین است
passages عبارت منتخبه از یک کتاب
facies عبارت مشخص یک طبقه
anastrophe تعویض کلمات یک عبارت
mixed mode experssion عبارت امیخته یاب
verbalism عبارت بی معنی پرحرفی
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
equation of exchange به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
B.Sc مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
anastrophe قلب عبارت کلمات مقلوب
restrictive جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
fisher equation این رابطه عبارت است از :
b. and b مخفف عبارت 'breakfast and bed'
lambs wool که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
phraseography نشان گذاری بجای عبارت
invert قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverts قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting قلب عبارت معکوس کردن نسبت
tongue-twisters کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
well turned خوب ادا شده خوش عبارت
florulent خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
word order ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
worid عبارت پیغام خبر قول عهد
C.A.B مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
C.A.B.s مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
irishism عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
to knock head چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
C.I.A مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
parachronism اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
diction عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
functional shift تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
branch یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
mutatis mutandis عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
legal عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
kowtow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
semicolon که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
kotow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
haplography اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
branches یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
vigmette ارایشی که عبارت است ازبرگها و پیچکهای تاک سرلوحه
statement خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
ends عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
gongs زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
end عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
demurrer عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
ended عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
gong زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
hatched moulding گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objecting داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objected داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
object داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
good offices عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
indirect objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
direct objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
kedgeree خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
AFAIK خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
ignoratio elenchi سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
predicate تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
optimize برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
predicates تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
label 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
leitmotif عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
leitmotive عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
algebra ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
desktop ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
statements دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
equitable mortgage در CL عبارت است ازرهنی که در شرایط خاص خود به خود
wife's equity عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
syntactic error خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
tokens کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
token کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
backgrounds امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
background امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
gurantee عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
errors and omissions expected باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
res ipsa loquitur این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
consisting شامل بودن عبارت بودن از
consisted شامل بودن عبارت بودن از
consist شامل بودن عبارت بودن از
consists شامل بودن عبارت بودن از
arithmetic expression عبارت حسابی دستورالعمل حسابی
affirmatory کلمه اثبات عبارت اثبات
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
egoism یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
thence دیگر
further دیگر
alternative شق دیگر
one an other یک دیگر
anymore دیگر
no more دیگر نه
else دیگر
next دیگر
of each other <adv.> از هم دیگر
of one another <adv.> از هم دیگر
from each other <adv.> از هم دیگر
from one another <adv.> از هم دیگر
secus از دیگر سو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com