Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (6 milliseconds)
English
Persian
actuate
به عمل واداشتن
Search result with all words
put
منصوب کردن واداشتن
puts
منصوب کردن واداشتن
putting
منصوب کردن واداشتن
prompt
بفعالیت واداشتن
prompted
بفعالیت واداشتن
prompts
بفعالیت واداشتن
wrest
واداشتن
wrested
واداشتن
wresting
واداشتن
wrests
واداشتن
appoint
گماشتن واداشتن
appoints
گماشتن واداشتن
operate
بفعالیت واداشتن
operated
بفعالیت واداشتن
operates
بفعالیت واداشتن
range
به نظم وترتیب واداشتن
ranged
به نظم وترتیب واداشتن
ranges
به نظم وترتیب واداشتن
stand
واداشتن
pit
به رقابت واداشتن هسته میوه را دراوردن
pits
به رقابت واداشتن هسته میوه را دراوردن
stint
بقناعت واداشتن
stints
بقناعت واداشتن
dragoon
بزور شکنجه بکاری واداشتن
dragoons
بزور شکنجه بکاری واداشتن
prick
با سیخونک بحرکت واداشتن
pricked
با سیخونک بحرکت واداشتن
pricking
با سیخونک بحرکت واداشتن
pricks
با سیخونک بحرکت واداشتن
encourage
ترغیب کردن به شجاعت واداشتن
encouraged
ترغیب کردن به شجاعت واداشتن
encourages
ترغیب کردن به شجاعت واداشتن
cause
واداشتن
causes
واداشتن
causing
واداشتن
helotize
بغلامی واداشتن
laying of setts
واداشتن سنگها
put through
واداشتن
to drink to a person
نخست خودنوشیدن وسپس دیگریرابنوشیدن واداشتن
to lead a person a d.
کسیرابه رقاصی واداشتن
to set on
واداشتن
up end
راست نشاندن یا واداشتن
slap together
<idiom>
به عجله وبی مراقبت واداشتن
countenance
[encourage]
به شجاعت واداشتن
elate
به شجاعت واداشتن
embolden
به شجاعت واداشتن
encourage
به شجاعت واداشتن
hearten
به شجاعت واداشتن
reanimate
به شجاعت واداشتن
galvanize
تحریک کردن به حرکت واداشتن
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com