Dictiornary-Farsi | به کسی ارزش دادن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (20 milliseconds)

English	Persian
give one's right arm <idiom>	به کسی ارزش دادن


Search result with all words

devaluation	کاهش دادن ارزش پول
duble option	خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
initialize	ارزش اغازی دادن
underlet	کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
Other Matches

book value	ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem	به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value	تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added	قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological	وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value	بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain	منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carrying	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation	کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
reduces	تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing	تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce	تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
price	ارزش
small change	کم ارزش
valueless	بی ارزش
no par	بی ارزش
prices	ارزش
valuing	ارزش
cost	ارزش
picayubnish	بی ارزش
picayune	بی ارزش
value	ارزش
big ticket	با ارزش
brummagem	بی ارزش
worm eaten	بی ارزش
rewarding	پر ارزش
good for nothing	بی ارزش
values	ارزش
worthiness	ارزش
brummagem	کم ارزش
raffish	بی ارزش
regardant	با ارزش
trivalency	سه ارزش
worth	ارزش
low grade	کم ارزش
avail	ارزش
treasure	با ارزش
trivalence	سه ارزش
junky	بی ارزش
worth	با ارزش
worthless	بی ارزش
low level	کم ارزش
unvalued	بی ارزش
market value	ارزش
punk	بی ارزش
naught	بی ارزش
punks	بی ارزش
fustian	بی ارزش
shotten	بی ارزش
rubbish	بی ارزش
store of value	منبع ارزش
production cost	ارزش ساخت
theory of value	نظریه ارزش
subjective value	ارزش ذهنی
book value	ارزش دفتری
caloric value	ارزش گرمایی
survival value	ارزش بقا
calorific value	ارزش گرمایی
value theory	نظریه ارزش
call by value	فراخوانی با ارزش
present worth	ارزش حال
present worth	ارزش فعلی
surrender value	ارزش بازخرید
prime cost	ارزش اولیه
surplus value	ارزش اضافی
call price	ارزش اسمی
use by value	استفاده با ارزش
belittlement	کم ارزش سازی
added value	ارزش افزوده
axiology	علم ارزش ها
auxiliary value	ارزش کومکی
real value	ارزش واقعی
quantitative value	ارزش مقداری
quantitative value	ارزش کمی
absolute volue	ارزش مطلق
absolute value	ارزش مطلق
forfeiture	تنزل ارزش
scale value	ارزش مقیاسی
salvage value	ارزش بازیافتنی
scrap value	ارزش اسقاطی
salavage value	ارزش اسقاطی
axiology	ارزش شناسی
rental value	ارزش اجارهای
capital	ارزش ویژه
average value	ارزش میانگین
net price	ارزش خالص
objective value	ارزش واقعی
man friday	کمک با ارزش
maintenance cost	ارزش نگهداری
gross value	ارزش ناخالص
loss of value	افت ارزش
logical value	ارزش منطقی
loan value	ارزش استقراض
loan value	ارزش وام
manufacture cost	ارزش ساخت
market value	ارزش بازاری
meed	پاداش ارزش
face value	ارزش اسمی
net net worth	ارزش خالص
face value	ارزش صوری
final value	ارزش نهایی
monetary value	ارزش پولی
heat of combustion	ارزش گرمایی
heat value	ارزش گرمایی
intrinsic value	ارزش ذاتی
it is of little worth	کم ارزش است
debunks	کم ارزش کردن
debunking	کم ارزش کردن
debunked	کم ارزش کردن
debunk	کم ارزش کردن
influence value	ارزش تاثیر
heating value	ارزش گرمایی
limiting value	ارزش نهایی
increase in value	افزایش ارزش
belittle	کم ارزش کردن
belittled	کم ارزش کردن
belittles	کم ارزش کردن
belittling	کم ارزش کردن
present value	ارزش حال
commercial value	ارزش تجارتی
place value	ارزش مکانی
cost account	ذکر ارزش
cost finding	ارزش یابی
coupling valve	ارزش اتصال
critical value	ارزش بحرانی
declared value	ارزش افهارشده
code value	ارزش رمز
present value	ارزش فعلی
capital value	ارزش سرمایه
capital value	ارزش سرمایهای
capital value	ارزش فعلی
capitalized value	ارزش سرمایهای
decrease in value	کاهش ارزش
penny worth	ارزش یک پنی
diagnostic value	ارزش تشخیصی
nominal value	ارزش اسمی
economic value	ارزش اقتصادی
end value	ارزش انتهایی
equity capital	ارزش ویژه
net worth	ارزش خالص
net value	ارزش خالص
exchange value	ارزش مبادله
exchange value	ارزش مبادلهای
kitsch	هنر بی ارزش
heritage asset	میراث با ارزش
differential cost	ارزش نهایی
paradox of value	تناقض ارزش
par value	ارزش اسمی
objective value	ارزش عینی
disvalue	بی ارزش کردن
numerical value	ارزش عددی
expected value	ارزش منتظره
valorization	تعیین ارزش
undervaluation	کم ارزش گذاری
hawing	چیز بی ارزش
truth value	ارزش درستی
haws	چیز بی ارزش
nothing	بی ارزش ابدا
depreciation	کم ارزش شمردن
value date	تاریخ ارزش
rubbish	چیزپست و بی ارزش
junk	کهنه و کم ارزش
hawed	چیز بی ارزش
valuably	بطور با ارزش
valuations	ارزش گذاری
valuation	ارزش گذاری
value analysis	تحلیل ارزش
base rates	ارزش اولیه
valence	توان ارزش
wear thin <idiom>	بی ارزش شدن
indexation	ارزش ترازی
haw	چیز بی ارزش
use value	ارزش استعمال
use value	ارزش استفاده
value for money	ارزش پول
value in exchange	ارزش مبادله
value in use	ارزش استفاده
waff	نظر بی ارزش
present value	ارزش فعلی
value of assets	ارزش دارائی ها
tinker's damn	چیزبی ارزش
value as security	ارزش تضمین
threshold value	ارزش استانهای
value of money	ارزش پول
base rate	ارزش اولیه
premiums	اضافه ارزش
premium	اضافه ارزش
cheapest	کم ارزش پست
cheaper	کم ارزش پست
value in use	ارزش استعمال
downgrading	کم ارزش کردن
value added	ارزش افزوده
downgrades	کم ارزش کردن
downgraded	کم ارزش کردن