Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
to pounce on somebody
به کسی ناگهان جستن
[و حمله کردن ]
[مانند جانور شکارگر]
Search result with all words
to make a pounce
ناگهان جستن
Other Matches
to make approaches
وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escaped
رهایی جستن خلاصی جستن
escapes
رهایی جستن خلاصی جستن
escaping
رهایی جستن خلاصی جستن
escape
رهایی جستن خلاصی جستن
bounces
پس جستن
overleap
جستن از
outjockey
جستن بر
spring
جستن
springs
جستن
bounce
پس جستن
jump
جستن
bounced
پس جستن
jumped
جستن
jumps
جستن
before you know it
ناگهان
all at once
ناگهان
all of a sudden
ناگهان
unaware
ناگهان
(on the) spur of the moment
<idiom>
ناگهان
unawares
ناگهان
abruptly
ناگهان
unexpectedly
ناگهان
accidentally
ناگهان
sudden
ناگهان
suddenness
ناگهان
transcend
سبقت جستن
transcended
سبقت جستن
transcending
سبقت جستن
overtop
برتی جستن بر
transcends
سبقت جستن
to give the go by to
پیشی جستن بر
to get the upper hand
پیشی جستن
out act
پیشی جستن از
forestall
پیش جستن بر
best
برتری جستن
denying
تبری جستن
deny
تبری جستن
denies
تبری جستن
denied
تبری جستن
to keep one's distance
دوری جستن
get the start of
سبقت جستن بر
to get the better of
پیشی جستن بر
outbalance
پیشی جستن
overtop
برتری جستن از
purgation
برائت جستن
outvie
برتری جستن از
to carry sword
شمشیر جستن
overrode
برتری جستن بر
overrides
برتری جستن بر
override
برتری جستن بر
overridden
برتری جستن بر
to find f.with
عیب جستن از
to find fault with
عیب جستن
to gain a ccess
تقرب جستن
forestalls
پیش جستن بر
forestalled
پیش جستن بر
to gain the upper hand
تفوق جستن
leap
جستن دویدن
shoot-outs
بالا جستن
to be off the hook
<idiom>
از خطر جستن
renounces
تبری جستن از
outruns
پیشی جستن بر
outrunning
پیشی جستن بر
outrun
پیشی جستن بر
renounce
تبری جستن از
renounced
تبری جستن از
outguess
سبقت جستن
renouncing
تبری جستن از
to come out of the woods
<idiom>
از خطر جستن
hips
جستن پریدن
hip
جستن پریدن
to be out of the woods
<idiom>
از خطر جستن
to be over the hump
[American]
<idiom>
از خطر جستن
to be over the worst
<idiom>
از خطر جستن
assists
شرکت جستن
shoot-out
بالا جستن
assisting
شرکت جستن
excelling
تفوق جستن بر
excels
تفوق جستن بر
to seek refuge
پناه جستن
assist
شرکت جستن
leaps
جستن دویدن
leaped
جستن دویدن
shoot forth
بالا جستن
shoot out
بالا جستن
excelled
تفوق جستن بر
excel
تفوق جستن بر
assisted
شرکت جستن
antecede
برتری جستن
to seek shelter
پناه جستن
sudden-death
ناگهان باخت
sudden death
ناگهان باخت
suddenly
ناگهان ناگاه
abrupt
سراشیبی ناگهان
slapdash
بی پروا ناگهان
light out
ناگهان رفتن
before you can say knife
برقی ناگهان
pop off
ناگهان ناپدیدشدن
plucks
ناگهان کشیدن
plucking
ناگهان کشیدن
plucked
ناگهان کشیدن
pluck
ناگهان کشیدن
aback
غافلگیر ناگهان
bolts
مستقیما ناگهان
bolting
مستقیما ناگهان
bolted
مستقیما ناگهان
Suddenly , I felt hot.
ناگهان گرمم شد
supervene
ناگهان رخ دادن
to die in ones shoes
ناگهان مردن
scoots
ناگهان سرخوردن
scooting
ناگهان سرخوردن
bolt
مستقیما ناگهان
scooted
ناگهان سرخوردن
scoot
ناگهان سرخوردن
to keel over
ناگهان افتادن
turn on one's heel
<idiom>
ناگهان پیچیدن
to walk off
ناگهان رفتن
to gain a over
برتری یاتفوق جستن بر
to escape with life and limb
سختی رهایی جستن
wager of law
تبری جستن با سوگند
out maneuver
تفوق جستن در مانور
find
جستن تشخیص دادن
finds
جستن تشخیص دادن
make off
ناگهان ترک کردن
plunger
موجی که ناگهان می شکند
snub cable
ناگهان ترمز کردن
plunges
ناگهان داخل شدن
plunged
ناگهان داخل شدن
slap down
ناگهان توقیف کردن
plunge
ناگهان داخل شدن
tumbles
لغزیدن ناگهان افتادن
tumbled
لغزیدن ناگهان افتادن
pass out
ناگهان بیهوش شدن
Suddenly he showed up (emerged).
ناگهان سروکله اش پیداشد
light up
<idiom>
ناگهان شادوخوشحال شدن
to crop up
ناگهان رخ دادن- اب خوردن
to chop back
ناگهان تغییرجهت دادن
cant
ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن
crash dive
ناگهان بزیر اب رفتن
fly open
ناگهان باز شدن
plungers
موجی که ناگهان می شکند
irrupt
ناگهان ایجاد شدن
tumble
لغزیدن ناگهان افتادن
emulating
برابری جستن با پهلو زدن
emulated
برابری جستن با پهلو زدن
emulates
برابری جستن با پهلو زدن
emulate
برابری جستن با پهلو زدن
surpasses
بهتر بودن از تفوق جستن
surpassed
بهتر بودن از تفوق جستن
surpass
بهتر بودن از تفوق جستن
anticipating
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipate
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipated
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
outstripped
عقب گذاشتن پیشی جستن از
trump
مغلوب ساختن پیشی جستن
outstrips
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstrip
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripping
عقب گذاشتن پیشی جستن از
overleap
جستن از روی نادیده گذشتن از
trumps
مغلوب ساختن پیشی جستن
jibe
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibed
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibes
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
Suddenly I was tongue-tied(speechless).
ناگهان زبانم بند آمد
twitching
ناگهان کشیدن جمع شدن
gibes
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
twitches
ناگهان کشیدن جمع شدن
jibing
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
twitched
ناگهان کشیدن جمع شدن
strike it rich
<idiom>
ناگهان پول و پله ای به هم زدن
twitch grass
تکان ناگهانی ناگهان کشیدن
twitch
ناگهان کشیدن جمع شدن
to burst upon the view
ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
with a powder
ازروی بی پروایی تند ناگهان
overjump
بیش از اندازه نیروی خود جستن
toget the start of one's rival
بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
to get the upper hand
برتری جستن تفوق پیدا کردن
to steal a march on any one
بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
to have recourse to a person
بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
flashed
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
jilted
ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
A solution suddenly proffered itself.
ناگهان راه حلی به نظر رسید.
jilting
ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilts
ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
flashed
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
to jink right
[left]
ناگهان مسیر را به راست
[چپ]
تغییر دادن
flash
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
To jump down somebodys throat.
ناگهان وسط حرف کسی پریدن
jilt
ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
flash
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
nose dive
ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
incidents
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
incident
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
scoots
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com