English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
snooker بوکش جستجو کننده
Other Matches
smeller بوکش
searcher جستجو کننده
mouser جستجو کننده
searchers جستجو کننده
quester جستجو کننده
seeker جستجو کننده
tracer طراح جستجو کننده
tracers طراح جستجو کننده
occultist جستجو کننده علوم پوشیده
snoop بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooped بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooping بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
linear روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
searched روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
backwards جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distribute سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributes سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
hunted جستجو
seek جستجو
searched جستجو
search جستجو
rummages جستجو
hunts جستجو
hunt جستجو
rummage جستجو
rummaged جستجو
research جستجو
right of search حق جستجو
inquisition جستجو
investigations جستجو
quest جستجو
quests جستجو
searchingly جستجو
querying جستجو
researched جستجو
researches جستجو
researching جستجو
queries جستجو
queried جستجو
searches جستجو
query جستجو
prowls جستجو
seeks جستجو
prowled جستجو
prowl جستجو
prowling جستجو
databases جستجو
seeking جستجو
rummaging جستجو
inquisitions جستجو
look up جستجو
database جستجو
probe جستجو
probed جستجو
probes جستجو
on the lurk در جستجو
investigation جستجو
searchless بدون جستجو
to search جستجو کردن
searches جستجو کردن
search result نتیجه جستجو
ransacks جستجو کردن
corrective maintenance عمل جستجو
scours جستجو کردن
searching time زمان جستجو
searchable قابل جستجو
searchingly جستجو کردن
track down <idiom> جستجو کردن
ransacked جستجو کردن
ransack جستجو کردن
elimination در حین جستجو
search memory حافظه جستجو
mouse جستجو کردن
mouses جستجو کردن
seach جستجو کردن
search and replace جستجو و جایگزینی
search key کلید جستجو
search cycle چرخه جستجو
search string رشته جستجو
ransacking جستجو کردن
to scratch about جستجو کردن
search جستجو کردن
hunt after جستجو کردن
snook جستجو کردن
to search after جستجو کردن
to feel after any thing جستجو کردن
seeks جستجو کردن
seed جستجو کردن
seek جستجو کردن
seeking جستجو کردن
to rummage جستجو کردن
to browse through جستجو کردن
surveillance جستجو کردن
search results نتایج جستجو
scour جستجو کردن
searched جستجو کردن
scoured جستجو کردن
to smell about جستجو کردن
hunt up جستجو کردن
disquisition تحقیق جستجو
to hunt up جستجو کردن
hunt for جستجو کردن
hunt out با جستجو یافتن
seeds جستجو کردن
exhaustive search جستجو هر رکورد در پایگاه
traceable جستجو کردنی یافتنی
go through <idiom> جستجو وکنکاش کردن
to make r. after something چیزی را جستجو کردن
to grub about جستجو کردن [برای]
average seek time مدت متوسط جستجو
total search result مجموع نتیجه جستجو
search results نتیجه های جستجو
to search گشتن [جستجو کردن]
to grub جستجو کردن [برای]
to hunt out جستجو کردن ویافتن
wild goose chase <idiom> ناامیدانه جستجو کردن
to prospect [for] جستجو کردن [برای]
global search and replace جستجو و جایگزینی سراسری
had searched اگر جستجو میکردید
HTTPD تصدیق و جستجو باشد
seeks جستجو برای یافتن
seeking جستجو برای یافتن
to sift through something با زیر و رو جستجو کردن
fibonacci search جستجو فیبو ناجی
seek جستجو برای یافتن
searchingly جستجو برای یک موضوع داده
searched جستجو برای یک موضوع داده
searches جستجو برای یک موضوع داده
grubs زمین کندن جستجو کردن
search جستجو برای یک موضوع داده
grubbed زمین کندن جستجو کردن
grub زمین کندن جستجو کردن
search and clear جستجو و پاک کردن دشمن
to dig up با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن
omission factor تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
They searched the whole town . تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
inscrutably چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
to seek somebody out جستجو برای پیدا کردن کسی
matches جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
browsed جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
scavenging جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون اجازه
browse جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
to seek a remedy for something چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
browses جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
match جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
head-hunting <idiom> جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
areas جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
factor در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
dichotomizing search روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
factors در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
area جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
globally تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
seek بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeking بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeks بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
global تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
occidentalist کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
trapdoor روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
trapdoors روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
WAIS سیستمی که به کاربر امکان جستجو اطلاعات ذخیره شده در اینترنت میدهد
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
orbiting در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
search فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
disjunctive search جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
to frisk [a person] دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
searchingly فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searches فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searched فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
browser برنامه نرم افزاری که برای جستجو در صفحات www در اینترنت ذخیره شده است
retrieval عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
Shockwave سیستم سافت Maecromedia که به جستجو گر وب امکان نمایش جلوههای پیچیده چند رسانهای میدهد
case تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
cases تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com