English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
crossed controls بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
Other Matches
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
flareback اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
materials utilisation control کنترل بکارگیری مواد
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
aerodynamic heating افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
actuating horns اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
normality حالت عادی
control surface angle زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
Now I'm back to normal. حالا به حالت عادی برگشتم.
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
quantum state ویژه حالت
individualised حالت ویژه دادن
bested دارای حالت ویژه
peronality of laws حالت ویژه قانون
idiosyncratic وابسته به حالت ویژه
individualizes حالت ویژه دادن
energy eigenstate ویژه حالت انرژی
individualises حالت ویژه دادن
individualising حالت ویژه دادن
individualize حالت ویژه دادن
individualized حالت ویژه دادن
individualizing حالت ویژه دادن
deep stall وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
idiosyncrasies طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
anti balance tab بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
sequences کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequence کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
routinize عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
to watch for certain symptoms توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
hypermnesia ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
special interest groups گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
landscape carpet فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
specialty کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
with برخلاف
unlike برخلاف
to the contrary برخلاف ان
athwart برخلاف
idiocrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
employment بکارگیری
exploitation [utilization] بکارگیری
usage بکارگیری
using بکارگیری
utilisation [British] بکارگیری
utilizations بکارگیری ها
usages بکارگیری ها
utilization بکارگیری
utilisations بکارگیری ها
counterwork برخلاف کارکردن
the styeam برخلاف جریان اب
to my great surprise برخلاف انتظار من
contrany to my expectation برخلاف انتظارمن
shoe is on the other foot <idiom> برخلاف حقیقت
against one's will برخلاف میل
averse برخلاف میل
against his grain برخلاف تمایل او
contrary to my expectation برخلاف انتظارمن
string handling بکارگیری رشته
unparliamentary برخلاف اصول پارلمانی
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
in the teeth of the wind برخلاف جهت باد
in the wind's eye برخلاف جهت باد
contra indicate اشاره برخلاف داشتن
to do v to one's principles برخلاف اصول خودرفتارکردن
up-river برخلاف روند جریان آب
illegally برخلاف قانون و مقررات
fuku shiki kumite بکارگیری کاتا در مبارزه
feed back بکارگیری اطلاعات حاصله
sword play مهارت در بکارگیری شمشیر
active دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
unconstitutional بر خلاف قانون اساسی برخلاف مشروطیت
heteroclite کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
poach برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached برخلاف مقررات شکار صید کردن
anticlastic [ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.]
poaches برخلاف مقررات شکار صید کردن
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
bit parallel طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
aviationelectronic بکارگیری الکترونیک در صنعت هوانوردی یا فضانوردی
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tail planes سطوح دم
it is u.for him to tell a lie دروغ گفتن برخلاف عادت اوست یا از او بعید است
composite area سطوح مرکب
At lower levels. در سطوح پایین تر
altitude separation حد سطوح مبنای ارتفاع
aloft سطوح بالا در بالای
isothermal layer سطوح هم حرارت اب دریا
auxiliary control surfaces سطوح فرامین کمکی
energy gap فاصله سطوح انرژی
auxiliary flight surfaces سطوح پرواز کمکی
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
formwork exposed قالب بندی سطوح مرئی
tail boom پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
formwork unexposed قالب بندی سطوح نامرئی
ailavator سطوح فرامین روی بال
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
fairing صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
formwork at cirved section قالب بندی در سطوح منحنی
calyculate دارای سطوح حفره دار
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
variable camber سطوح هادی گاز به داخل توربین
bright work سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
adhesion اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
isotherm follower دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
fogging مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
cadam فرایند بکارگیری سیستمهای کامپیوتری به عنوان وسائلی در کاربردهای طراحی وساخت Computer anufacturing
full rubber حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facet سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facets سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
adsorption انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
computer input microfilm تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
cim تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
inertia welding جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
rotor incidence زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
cutting angle زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
balanced control surfaces سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
mumps یک زبان برنامه نویسی که مخصوصا" برای بکارگیری رکوردهای پزشکی طراحی شده است System assachusetsulti-Programming
bulk yarn نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming حالت دهی در حالت سرد
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inhibiting اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
gust lock قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
control lock وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
aerodynamics شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
marginal user cost هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
electronic cottage مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
pc file iii یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
baseband transmission روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
moustaches سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
brinelling دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
antialiasing تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
inscribing حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com