English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
similitude بیرون فاهر
Search result with all words
of the surface در صورت فاهر از بیرون
on the surface درصورت فاهر از بیرون
Other Matches
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
eject بیرون راندن بیرون انداختن
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
manifests فاهر
outsides فاهر
exteriority فاهر
surfaces فاهر
on the surface در فاهر
surfaced فاهر
outside فاهر
surface فاهر
manifesting فاهر
groomed فاهر
guize فاهر
the outward state فاهر
guises فاهر
semblable فاهر
superficial فاهر
appearances فاهر
appearance فاهر
guise فاهر
ostensible فاهر
externals فاهر
external فاهر
sensations فاهر
sensation فاهر
mien فاهر
squalid بد فاهر
superficies فاهر
manifest فاهر
face فاهر
apparent فاهر
faces فاهر
rind فاهر
rinds فاهر
manifested فاهر
externally فاهر
turned out فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
hermaphrodite خنثی فاهر
hermaphrodites خنثی فاهر
pro forma از لحاظ فاهر
personal appearance وضع فاهر
outwardly برحسب فاهر
simulations فاهر سازی
appearance فاهر نمایش
appearances فاهر نمایش
looked فاهر شدن
spring فاهر شدن
trumpery خوش فاهر
looks فاهر شدن
garb کسوت فاهر
outside appearance صورت فاهر
outsight فاهر بینی
outward show نمایش فاهر
face فاهر منظر
to out ward seeming برحسب فاهر
to make ones a فاهر شدن
outward show صورت فاهر
exposed فاهر شده
springs فاهر شدن
look فاهر شدن
nominally بصورت فاهر
merged دشمن فاهر شد
faces فاهر منظر
setting وضع فاهر
hue تصویر فاهر
affecter فاهر ساز
gloss جلوه فاهر
hues تصویر فاهر
the outward man انسان فاهر
the out ward eye چشم فاهر
turn up فاهر شدن
turn-ups فاهر شدن
in outward show بصورت فاهر
habits مشرب فاهر
habit مشرب فاهر
formalist فاهر پرست
seemed فاهر شدن
seems فاهر شدن
surfaced رویه فاهر
aspect صورت فاهر
aspects صورت فاهر
simulation فاهر سازی
seem فاهر شدن
surfaces رویه فاهر
surface رویه فاهر
settings وضع فاهر
semblance صورت فاهر
outward things جهان برونی یا فاهر
exposures فاهر شدن عکس
exposure فاهر شدن عکس
phantoms منظر فاهر فریبنده
out رفتن فاهر شدن
phantasm فاهر فریبنده سایه
prima facie evidence مدرک به فاهر قاطع
pro forma برای صورت فاهر
out- رفتن فاهر شدن
phantom منظر فاهر فریبنده
the outer man وضع فاهر شخص
pro forma منباب فاهر فاهری
outed رفتن فاهر شدن
to keep up appearances حفظ فاهر کردن
resurface دوباره فاهر شدن
develops فاهر کردن عکس
develop فاهر کردن عکس
verisimilar دارای فاهر حقیقی
resurfaces دوباره فاهر شدن
resurfaced دوباره فاهر شدن
for a sake برای حفظ فاهر
judge by appearances حکم به فاهر کردن
affectedly از روی فاهر سازی
seeming فاهر نما زیبایی
show up <idiom> فاهر شدن ،رسیدن
cycled :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle :بصورت دورانی فاهر شدن
project فاهر کردن نشان دادن
scarious دارای فاهر خشک وپلاسیده
reasonable and probable cause علت معقول و به فاهر درست
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
cycled بصورت متناوب فاهر شدن
acronical فاهر شونده در غروب افولی
deponont در فاهر مجهول و در باطن معلوم
sterling فاهر وباطن یکی واقعی
cycles بصورت متناوب فاهر شدن
aspects روش فاهر سازی چیزی
aspect روش فاهر سازی چیزی
notations که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
to evolve a fact چگونگی امری را فاهر کردن
turn up <idiom> به طور ناگهانی فاهر شدن
notation که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
projects فاهر کردن نشان دادن
cycles :بصورت دورانی فاهر شدن
acronichal فاهر شونده در غروب افولی
projected فاهر کردن نشان دادن
paradoxical در فاهر مهمل و درواقع درست
opportunity target هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
look فاهر بنظرامدن مراقب بودن
looks فاهر بنظرامدن مراقب بودن
specious دارای فاهر زیبا وفریبنده
looked فاهر بنظرامدن مراقب بودن
stuffed shirt ادم خوش فاهر وتوخالی
rounding ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
stuffed shirts ادم خوش فاهر وتوخالی
hued دارای فاهر ونمای مخصوص
successive آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
i did it for show برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
developers فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer فاهر کننده عکس توسعه دهنده
pop up <idiom> غیر منتظره یا ناگهانی فاهر شدن
disposure درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
whited ادم بد باطن و خوش فاهر چیز گرانبها
page نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
deusexmachina شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود
pages نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
proteranthous دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
paged نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
outwardness کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
expose در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposing در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
exposes در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
textualism اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
prints فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
exposure در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
clothes horses کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
clothes horse کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
print فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
printed فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
exposures در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exteriorize بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
transient وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
transients وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
generations زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
latensification تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
generation زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
debutant نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
previewer خصوصیاتی که به کاربر امکان می دهند تا فاهر کاغذ را پیش از چاپ ببیند
VBScript مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
drop down menu منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
times تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
time تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
timed تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
mysticism مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
damask سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
format مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
formats مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
fourth generation computers زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
wire frame model نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
response و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
responses و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com