Dictiornary-Farsi | بی دفاع واریز نش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
open	بی دفاع واریز نش
opened	بی دفاع واریز نش
opens	بی دفاع واریز نش


Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
landslide	واریز
settlement	واریز
settles	واریز
landslides	واریز
settle	واریز
settlements	واریز
acquittal	واریز
open	واریز نشده
quits	واریز شده
squared	واریز کردن
outstandingly	واریز نشده
opened	واریز نشده
outstanding	واریز نشده
squaring	واریز کردن
acquittals	تبرئه واریز
square	واریز کردن
settles	واریز کردن
even	واریز کردن
squares	واریز کردن
opens	واریز نشده
landslide	واریز زمین
settle	واریز کردن
split the difference <idiom>	واریز اختلاف پول
liquidators	حساب واریز کننده
liquidator	حساب واریز کننده
solvable	واریز شدنی قابل پرداخت
budget account	حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
elegit	حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
clearance	تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
settlement day	روز واریز روز پرداخت
remittance	ارسال وجه واریز وجه
remittances	ارسال وجه واریز وجه
settles	واریز کردن تصفیه کردن
settle	واریز کردن تصفیه کردن
check register	بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
defence	دفاع
one man block	تک دفاع
fencing	دفاع
defended	دفاع
defenses	دفاع
defending	دفاع
defends	دفاع
tae	دفاع با پا
parry	دفاع
pleading	دفاع
apologias	دفاع
apologia	دفاع
parries	دفاع
uncovered	بی دفاع
parrying	دفاع
advocation	دفاع
blocked	دفاع
parried	دفاع
answers	دفاع
czech defence	دفاع چک
blocks	دفاع
vindication	دفاع
advocacy	دفاع
block	دفاع
answering	دفاع
defense	دفاع
munition	دفاع
defend	دفاع
answer	دفاع
answered	دفاع
active defense	دفاع عامل
deraign	دفاع کردن
age ake	دفاع بالارونده
double guard	دفاع با دو دست
russian defence	دفاع روسی
internal defense	دفاع داخلی
right of self preservation	حق دفاع از خود
defensive board	دفاع سبد
right of self defence	حق دفاع مشروع
replication	رونوشت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
achi komi	دفاع فشاری
department of defense	وزارت دفاع
dutch attack	دفاع برد
fullback	دفاع پوششی
dogs	دفاع بسته
hasty defense	دفاع تعجیلی
fencible	قابل دفاع
vindicative	دفاع کننده
implead	دفاع کردن
defendant	دفاع کننده
defendants	دفاع کننده
defensive	منطقه دفاع
extended defense	دفاع گسترده
in self defence	برای دفاع
say a good word for	دفاع کردن
indefensibility	دفاع ناپذیری
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
ego defence	دفاع خود
indefensible	غیرقابل دفاع
propugn	دفاع کردن از
dogging	دفاع بسته
national defence	دفاع ملی
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
meran defence	دفاع مران
legitimate defence	دفاع مشروع
kwon	دفاع با دست
d. armour	اسلحه دفاع
nagashi uke	دفاع پرسی
parry of debate	دفاع درمنافره
perceptual defense	دفاع ادراکی
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
national defense	دفاع ملی
buckler	دفاع کردن
catenaccio	دفاع بتونی
morote uke	دفاع با دست
offensive block	دفاع تهاجمی
morote uke	دفاع دوتایی
classical variation	دفاع ارتدوکس
benoni defence	دفاع بنونی
philidor's defence	دفاع فیلیدور
makki	دفاع کردن
defense in place	دفاع در محل
plea of accused	دفاع متهم
janisch defence	دفاع شلیمان
polish defence	دفاع لهستانی
position defense	دفاع موضعی
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
position defense	دفاع یا پدافندثابت
janisch defence	دفاع یانیش
defense in depth	دفاع در عمق
pirc defence	دفاع پیرک
damiano's defence	دفاع دامیانو
pierce the block	شکافتن دفاع
ball hawking	دفاع خوب
dory defence	دفاع دوری
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
kake uke	دفاع قلابی
backfield	دفاع نفوذی
juji uke	دفاع ضربدری
alekhine's defence	دفاع الخین
ward off	دفاع کردن
daylight	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
zone defence	دفاع منطقهای
two knights' defence	دفاع دو اسب
fend	دفاع کردن
yogoslav defence	دفاع پیرک
defend	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
untenable	غیرقابل دفاع
war department	وزارت دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
defends	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
defensible	قابل دفاع
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
to defend [from]	دفاع کردن [از]
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
zone	دفاع منطقهای
zones	دفاع منطقهای
defensible	دفاع پذیر
defensible	دفاع کردنی
the right of self-defence	حق دفاع از خود
self-defence	دفاع از خود
robatsch defence	دفاع روباتش
coverage	دفاع پوششی
dog	دفاع بسته
soto uke	دفاع از خارج
asserts	دفاع کردن از
asserting	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
assert	دفاع کردن از
special plea	دفاع خاص
pleaded	دفاع کردن
summetrical defence	دفاع متقارن
simple parry	دفاع ساده
sham plea	دفاع پوچ
sham plea	دفاع ناموجه
secretary of defence	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
pleads	دفاع کردن
plead	دفاع کردن
secretary of defense	وزیر دفاع
self defence	دفاع مشروع
self protection	دفاع از نفس
semi circular parry	دفاع نیمدایره
tenability	دفاع پذیری

open