English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
polarized electromagnetic radiation تابش الکترومغناطیسی قطبیده
Other Matches
polarized radiation تابش قطبیده
electromagnetic radiation تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
polarized قطبیده
polarized armature ارمیچر قطبیده
polarized light نور قطبیده
linear polarized light نور قطبیده مسطح
polarized vane meter سنجه پره قطبیده
plane polarized light نور قطبیده مسطح
electromagnetic system دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic relay رله الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic coupling تزویج الکترومغناطیسی
electron ذره الکترومغناطیسی
electromagnetic lens عدسی الکترومغناطیسی
electromagnetic deflection خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic delay line خط تاخیر الکترومغناطیسی
electromagnetic field میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic flux شاره الکترومغناطیسی
magnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic induction القای الکترومغناطیسی
relays یچ کنترل الکترومغناطیسی
relayed یچ کنترل الکترومغناطیسی
relay یچ کنترل الکترومغناطیسی
electrons ذره الکترومغناطیسی
electromagnetic cutout فیوز الکترومغناطیسی
electromagnetic tran تله الکترومغناطیسی
electromagnetic units واحدهای الکترومغناطیسی
the electromagnetic force نیروی الکترومغناطیسی
electromagnetic wave موج الکترومغناطیسی
solenoid controlled valve سوپاپ الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion دافعه الکترومغناطیسی
magnetic deflection خمش الکترومغناطیسی
electomagnetic theory نظریه الکترومغناطیسی
induction load speaker بلندگوی الکترومغناطیسی
electromagnetic attraction جاذبه الکترومغناطیسی
electromagnetic vibration ضربه گر الکترومغناطیسی
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
electromegnetic energy انرژی الکترومغناطیسی
emu واحدهای الکترومغناطیسی
emus واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic log سرعت یاب الکترومغناطیسی
maxwell theory og light نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
density of the total electromagnetic ene چگالی انرژی الکترومغناطیسی
electromagnetic intrusion نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
microwave موج خیلی کوچک الکترومغناطیسی
electromagnetic interference مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
instrument for electromagnetic screening دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
rf وسیله الکترومغناطیسی با فرکانس بین کیلوهرتز و مگا هرتز
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
loudspeaker وسیله الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به صوتی تبدیل میکند
radio frequency قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
magnetic قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
induced 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induce 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
inducing 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
ferrite core ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
interference اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
radioactivity تابش
radiational تابش
radiation of heat تابش
isodose هم تابش
effulgence تابش
phosphorogenic تابش زا
fulgency تابش
glinting تابش
erythema تابش
eradiation تابش
irradiation تابش
brilliance تابش
emission تابش
effulge تابش
glitters تابش
glittered تابش
emissions تابش
glowed تابش
glint تابش
glints تابش
lustre تابش
coruscation تابش
total radiation تابش کل
glow تابش
glitter تابش
glows تابش
glinted تابش
radiation تابش
shines تابش
shine تابش
electronic میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
fluorescence تابش ماهتابی
heat radiation تابش گرما
emissivity تابش نسبی
incidence angle زاویه تابش
flashes تابش انی
lustreer تابش فروزندگی
sunshine تابش افتاب
flashed تابش انی
incidence plane صفحه تابش
plane of incidence صفحه تابش
flash تابش انی
energy radiation تابش انرژی
exciting radiation تابش برانگیزاننده
irradiancy درخشندگی تابش
irradiance درخشندگی تابش
soaking تابش متعادل
irradiation تابش دهی
angle of incidence زاویه تابش
radiation hazard گزند تابش
angle of reflection زاویه تابش
anneal پخت تابش
annihilation radiation تابش نابودی
background radiation تابش زمینه
radiation intensity شدت تابش
radiation laws قوانین تابش
radiation loss گمگشتگی تابش
shines فروغ تابش
solarization تابش افتاب
soft radiation تابش نرم
shine فروغ تابش
radiometer تابش سنج
radiation pattern الگوی تابش
cosmic rays تابش کیهانی
thermal emission تابش حرارتی
radiation field میدان تابش
thermal radiation تابش حرارتی
spectrum گستره تابش
visible radiation تابش مرئی
wave radiation تابش موج
sheen تابش برق
irradiating تابش دادن
irradiates تابش دادن
irradiated تابش دادن
irradiate تابش دادن
radiant intensity شدت تابش
primary cosmic rays تابش کیهانی
black light تابش فرابنفش
radiation efficiency راندمان تابش
bolometri تابش سنجی
radiation density تراکم تابش
candescent تابش یاگرما
radiation constants ثابتهای تابش
ultraviolet radiation تابش فرابنفش
cosmic radiation تابش کیهانی
net radiation factor ضریب تابش خالص
near ultraviolet radiation تابش فرابنفش نزدیک
planck's radiation law قانون تابش پلانک
opalescence تابش قوس و قزحی
kirchhoff radiation law قانون تابش کیرشهف
flames مشتعل شدن تابش
radiation of heat انتقال گرمابوسیله تابش
continuous background radiation تابش زمینهای پیوسته
glow التهاب تابش گداختگی
bolometric magnitude قدر تابش سنجی
blackbody radiation تابش جسم سیاه
glowed التهاب تابش گداختگی
glows التهاب تابش گداختگی
flame مشتعل شدن تابش
ionizing radiation تابش یون ساز
ionizing radiation تابش یونیزه کننده
hard radiation تابش یا پرتو سخت
dazzle تابش یا روشنی خیره کننده
accidentalism اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
glare تابش خیره کننده تشعشع
dazzling تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled تابش یا روشنی خیره کننده
glared تابش خیره کننده تشعشع
glares تابش خیره کننده تشعشع
photon تنها یک الکترون تابش شود
radioactive پرتو افشان تابش دار
roentgen واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
isodose دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
thermionic مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
sunlight تابش افتاب انعکاس نور خورشید
roentgenography عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
angle of incidence زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
radiation cooling سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
ferret هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferrets هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
Faraday cage صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
footcandle واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
delayed neutrons نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
electromagnetic compatability قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
roentgenogram عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
photoemissive مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
laser [light amplification by stimulated emission of radiation] لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]
luminescence پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
airglow روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
phototude لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
wein law طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
lasers هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
laser هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com