English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
drop tank تانک موقت
Other Matches
on فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
suspension of arms اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
anti-tank ضد تانک
tank تانک
panzer تانک
reservoirs تانک
reservoir تانک
tankers تانک
tanker تانک
bazookas ضد تانک
antitank ضد تانک
bazooka ضد تانک
antiarmor ضد تانک
water towers تانک اب
water tower تانک اب
main battle tank تانک اصلی
intermediate frequency tank circuit مدار تانک
amphibious tank تانک اب خاکی
flail tank تانک ضد مین
antitank artillery توپخانه ضد تانک
caterpillar tracks وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
tank destroyer توپ ضد تانک
antitank obstacle مانع ضد تانک
tank deck شاسی تانک
stalled tank تانک ایستاده
hull defilade سنگر گرفتن تانک
stalled tank تانک از کار افتاده
skirting armor زره دامنه تانک
control vehicle تانک نافم حرکت
landing craft tank ناو تانک پیاده کن
turret برجک توپ یا تانک
bulkhead دهلیزداخلی دهلیز تانک
cupolas برجک فرماندهی تانک
bulkheads دهلیزداخلی دهلیز تانک
armor group گروه زره تانک
antitank launcher موشک انداز ضد تانک
fuel tank vent هواکش تانک سوخت
cupola برجک فرماندهی تانک
turrets برجک توپ یا تانک
tankage گنجایش تانک یا مخزن
track tension تنظیم شنی تانک
decks سکوی جلوی تانک
decked سکوی جلوی تانک
deck سکوی جلوی تانک
scorpions نوعی تانک سبک شناسایی
high explosive antitank گلوله سوختار شدید ضد تانک
flail tank تانک غلطک دار ضد مین
scorpion نوعی تانک سبک شناسایی
main battle tank قوی ترین تانک رزمی
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
intercom سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
intercoms سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
skirting armor ضخیم ترین قسمت زره تانک
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
ullage حجم بالای سطح مایع تانک
whippet سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
whippets سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
compass course مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
entac موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
scorpion تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
haul defilade قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
secondary armament جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
hull down قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
knock down زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
gunnery توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
main armament جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
scorpions تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
sprocket دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
wet wing بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
biocidal action عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
metal deactivator مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
bog توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
bogs توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
adhoc موقت
pontoon bridge پل موقت
pro tempore موقت
pontoon پل موقت
pontoons پل موقت
interim موقت
provisional موقت
makeshift موقت
temporary موقت
intrim موقت
buffer حافظه موقت
bretess سنگر موقت
interim financing پرداخت موقت
interim plan برنامههای موقت
interim certificates گواهی موقت
false work حائل موقت
x site انبار موقت
bretex سنگر موقت
detention pending trial حبس موقت
bretisee سنگر موقت
brettys سنگر موقت
dazzle کوری موقت
dazzled کوری موقت
dazzles کوری موقت
bridging leon اعتبار موقت
bridging leon وام موقت
charge d'affaires of the embassy کاردار موقت
debarkation hospital بیمارستان موقت
bretesse سنگر موقت
bretise سنگر موقت
temporarily بطور موقت
suspension اخراج موقت
suspensions اخراج موقت
cofferdam بند موقت
blackout بیهوشی موقت
blackouts بیهوشی موقت
coffer dam سد انحرافی موقت
dazzling کوری موقت
temporary marriage ازدواج موقت
tentative ازمایشی موقت
lean-to پناهگاه موقت
lean-tos پناهگاه موقت
provisional به طور موقت
temporary duty ماموریت موقت
temporary gauge اشل موقت
stopgap چاره موقت
temporary storage حافظه موقت
temporary hardness سختی موقت
short time duty کار موقت
modus vivendi توافق موقت
temporary road راه موقت
temporary storage انباره موقت
modulus vivendi قار موقت
protem موقتا موقت
provisional scrip تصدیق موقت
stopgaps چاره موقت
armistices صلح موقت
the pro tem chief رئیس موقت
term insurance بیمه موقت
ischemia کم خونی موقت
temporalty بطور موقت
temporary works کارهای موقت
temporal life زندگی موقت
kluged ترسیم موقت
temporary duty شغل موقت
armistice صلح موقت
suspension of arms اتش بس موقت
temporary structures ساختمانهای موقت
temporary wife زوجه موقت
tabernacle پرستشگاه موقت
timbering چوبست موقت
provisional order دستور موقت اداری
hardest خطای موقت در سیستم
provisional scrip تصدیق موقت سهام
provisional assignee مدیر تصفیه موقت
provisional statement صورت وضعیت موقت
provisionally بطور موقت عجالتا"
lapse برگشت انحراف موقت
rendezvous area منطقه تجمع موقت
scrip گواهی نامه موقت
shadow memory حافظه ثانوی موقت
air commodore سرتیپ موقت هوایی
alternate water terminal بارانداز ابی موقت
beach dump انبار موقت ساحلی
hard خطای موقت در سیستم
pontonier مامور پل موقت سازی
covering note بیمه نامه موقت
lapses برگشت انحراف موقت
juryrig برپا کردن موقت
drug holiday ترک موقت دارو
acting sublieutenant ناوبان دوم موقت
pontoons پل موقت نظامی زدن
locumtenens کفیل جانشین موقت
pontoon پل موقت نظامی زدن
kludge سخت افزار موقت
transient ischemia کم خونی موضعی موقت
lapsing برگشت انحراف موقت
provisorily بطور شرطی یا موقت
interim injunction حکم توقیف موقت
pontoneer مامور پل موقت سازی
harder خطای موقت در سیستم
shells برنامه خروج موقت
shelling برنامه خروج موقت
shell برنامه خروج موقت
convening authority مقام صلاحیتدار موقت
cover note بیمه نامه موقت
convening authority فرماندار موقت نظامی
time charter کرایه کردن موقت کشتی
tenancy مدت اجاره مالکیت موقت
tenancies مدت اجاره مالکیت موقت
juryrig سوار کردن موقت وسایل
keyboard buffer حافظه موقت صفحه کلید
fifo فضای ذخیره سازی موقت
stopgaps وسیله موقت دریچه انسداد
kludge سیستم نرم افزار موقت
registers ذخیره موقت دستورات اجرایی
truce قرارداد متارکه موقت جنگ
progress payments پرداختهای موقت یا علی الحساب
registering ذخیره موقت دستورات اجرایی
quia timet قرار تامین دستور موقت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com