| Total search result: 129 (7 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| overtype mode |
تایپ رویهم |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| overlapped |
پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم |
| overlaps |
پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم |
overlap |
پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم |
| teleprint |
کلید تایپ تله تایپ |
| teleprint |
تایپ کننده تله تایپ |
| wholly |
رویهم |
| accumulates |
رویهم انباشتن |
| accumulating |
رویهم انباشتن |
| overall |
رویهم رفته |
| overalls |
رویهم رفته |
| pyramid |
رویهم انباشتن |
| pyramids |
رویهم انباشتن |
| laps |
رویهم قراردادن |
| overhand |
رویهم برعکس |
overlap |
رویهم افتادن |
| obvolute |
رویهم افتاده |
| overlapped |
رویهم افتادن |
| lap wound armature |
ارمیچر رویهم |
| overlaps |
رویهم افتادن |
| lap joint |
اتصال رویهم |
| overlapping |
رویهم افتاده |
| lap seam |
رویهم افتادگی |
| lap weld |
جوش رویهم |
| accumulate |
رویهم انباشتن |
| overlays |
رویهم قراردادن |
| overlay |
رویهم قراردادن |
| overlaying |
رویهم قراردادن |
| lapped |
رویهم قرار دادن |
| lapped |
زیرکار رویهم افتادگی |
| lap |
رویهم قرار دادن |
| lapped seam welding |
جوشکاری درزی رویهم |
| lap |
زیرکار رویهم افتادگی |
| roll up |
رویهم جمع شدن |
| lap winding |
سیم پیچ رویهم |
| laminate |
رویهم قرار دادن |
| overlap of distillat curves |
رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر |
| bank |
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن |
| banks |
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن |
| equitant |
رویهم قرار گرفتن برگها |
| lap joint riveting |
پرچ کاری اتصال رویهم |
| lap joint |
لبه رویهم افتاده ومتصل بهم |
| girder bridge |
پل چند تکه قابل نصب رویهم |
| hotchpot |
سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال |
| tty |
تله تایپ |
| channel type |
کانال تایپ |
| teletypewriter |
تله تایپ |
| Teletypes |
تله تایپ |
| Teletype |
تله تایپ |
| type front |
ماشین تایپ به جلو |
| type bar printer |
چاپگر میلهای تایپ |
| teletype display |
نمایش تله تایپ |
| teletype exchange |
مرکز تله تایپ |
| teleprocessing |
دستگاه تایپ تلگرافی |
| radioteletype |
بی سیم تله تایپ |
| typeover mode |
حالت تایپ روی مطلب |
| overtype mode |
حالت تایپ روی مطلب |
| teletype display |
نمایش تایپ راه دور |
| teletypewriter |
دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی |
| type front |
نوعی روش تایپ کردن نامه ها |
| way station |
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی |
| twx |
Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ |
| Teletype |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
| Teletypes |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
| to make a typing error [mistake] |
اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن] |
| to make a typo [American E] |
اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن] |
| teleprocessing |
تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف |
| to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] |
اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن] |
| audio-typist |
کسی که مطالبرا در حین دیکته شدن تایپ میکند |
| cdc |
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود |
| call directing code |
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود |
| entering |
عمل تایپ داده یا نوشتن موضوعات روی یک رکورد |
| finished |
متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است |
| tusk tenon |
زبانه یا گیرهای که دارای زبانههای کوچکتری باشدبطوری که رویهم بشکل پله یاتضاریس پلهای درایند |
| teleprinters |
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس |
| teleprinter |
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس |
| microwriter |
صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر |
| keystroke |
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ |
| end |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
| ended |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
| ends |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
| insertion point |
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود |
| spacing impulse |
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است |
| sidelap |
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم |
key |
کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد |
| dos |
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است |
| wordprocessing |
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و... |
| qwerty |
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است |
| tabulator |
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد |
| letter quality printing |
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند |
| letter quality printing |
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط |
| printnow letter.doc |
DOS یا 2/OS به جای علامت 1% نام فایلی را که تایپ شده است قرار میدهدو DOC.LETTER را روی چاپگر چاپ میکند |
| bureau |
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است |
| bureaus |
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است |
| verification |
بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری |
| clean |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
| cleaned |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
| cleanest |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
| cleans |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
| paged |
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند |
| page |
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند |
| pages |
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند |
| upper case |
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند |
image |
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند |
images |
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند |
| spliced |
نیمه نیمه رویهم گذاشتن |
| splice |
نیمه نیمه رویهم گذاشتن |
| splicing |
نیمه نیمه رویهم گذاشتن |
| splices |
نیمه نیمه رویهم گذاشتن |
| carriage |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
| carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
| kludge |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
| kluge |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
| serviced |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
| typeover |
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب |
service |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
| wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
| wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
| tabulate |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| tabulated |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| tabulates |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| word wrap |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| wraparound |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| telnet |
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند |
| overlaps |
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن |
overlap |
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن |
| overlapped |
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن |