English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
How far is the bus stop ? تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
Other Matches
bus stop ایستگاه اتوبوس
bus terminal ایستگاه اتوبوس
bus stops ایستگاه اتوبوس
bus bay ایستگاه اتوبوس
Where is the bus stop? ایستگاه اتوبوس کجاست؟
station ایستگاه اتوبوس وغیره
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
Which bus do I take to Victoria Station? کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
omnibus اتوبوس
busses اتوبوس
buses اتوبوس
bussing اتوبوس
omnibuses اتوبوس
a bus اتوبوس
bussed اتوبوس
busing اتوبوس
bused اتوبوس
Bus line number 8. اتوبوس خط ۸.
bus اتوبوس
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
carfare کرایه اتوبوس
bus driver راننده اتوبوس
trolley buses اتوبوس برقی
I drove the bus. من اتوبوس را راندم.
queue صف اتوبوس و غیره
queued صف اتوبوس و غیره
queueing صف اتوبوس و غیره
queues صف اتوبوس و غیره
I went by bus. من با اتوبوس رفتم.
minibuses اتوبوس کوچک
to ride on the bus با اتوبوس رفتن
to go by bus با اتوبوس رفتن
body اطاق اتوبوس
Airbus اتوبوس هوایی
trolleybus اتوبوس برقی
trolley car اتوبوس برقی
bodies اطاق اتوبوس
trolley bus اتوبوس برقی
space time اتوبوس فضایی
Airbuses اتوبوس هوایی
to stop the bus جلوی اتوبوس را گرفتن
You can take the bus. شا میتوانید با اتوبوس بروید.
communication cord کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
double-decker bus [DDB] اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
double decker اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
Is there a bus to the airport? آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
Do I have to change busses? آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
When is the bus to Pimlico? چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
Which bus goes to the town centre? کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
To pick up a passenger. مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
We got into the wrong bus . سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
Is there a bus into town? آیا اتوبوس برای شهر هست؟
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
The driver coaxed his bus through the snow. راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
to ride on the bus سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
To alight from a bus(tarin,car). پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
Which bus do I take for the opera? برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
transportation in kind وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
site ایستگاه
stationed ایستگاه
stations ایستگاه
station ایستگاه
sited ایستگاه
stand ایستگاه
sites ایستگاه
tide station ایستگاه جزر و مد
substation خرده ایستگاه
reading station ایستگاه خواندن
relay station ایستگاه رله
relay station ایستگاه واسطه
remote station ایستگاه دوردست
slave station ایستگاه فرعی
space platform ایستگاه فضایی
station house ایستگاه کلانتری
substation ایستگاه فرعی
traverse station ایستگاه پیمایش
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
REQUEST STOP ایستگاه درخواستی
tracking stations ایستگاه ردیابی
tracking station ایستگاه ردیابی
railway station ایستگاه قطار
wireless station ایستگاه بی سیم
upper terminal ایستگاه کوهستانی
exposure station ایستگاه هوایی
height of site ارتفاع ایستگاه
terminus ایستگاه نهایی
terminuses ایستگاه نهایی
power stations ایستگاه مولدنیرو
weather station ایستگاه هواشناسی
weather stations ایستگاه هواشناسی
cabstand ایستگاه درشکه
known datum point ایستگاه معلوم
loading station ایستگاه بارگیری
forward station ایستگاه جلو
master station ایستگاه اصلی
climatological station ایستگاه هواشناسی
ground position ایستگاه زمینی
police station ایستگاه پلیس
enquiry station ایستگاه پرس و جو
control station ایستگاه کنترل
control cubicle ایستگاه فرمان
workstation ایستگاه کاری
workstations ایستگاه کاری
stand بساط ایستگاه
fuelling station ایستگاه سوختگیری
power station ایستگاه مولدنیرو
client ایستگاه پردازشگر
coast station ایستگاه ساحلی
police stations ایستگاه پلیس
station master رئیس ایستگاه
broadcasting station ایستگاه رادیو
wayside ایستگاه فرعی
base end station ایستگاه عقب
space station ایستگاه فضایی
ambulance station ایستگاه امبولانس
air way station ایستگاه کنترل
space stations ایستگاه فضایی
stationmasters رئیس ایستگاه
stop ایستگاه نقطه
stationmaster رئیس ایستگاه
stopped ایستگاه نقطه
stopping ایستگاه نقطه
orienting station ایستگاه توجیه
stops ایستگاه نقطه
clients ایستگاه پردازشگر
broadcast station ایستگاه فرستنده
master station شاه ایستگاه
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
lay-by جایگاه ایست ایستگاه
How many stops are there to ... ? چند ایستگاه تا ... هست؟
lay by جایگاه ایست ایستگاه
fire stations ایستگاه اتش نشانی
alert station ایستگاه اماده باش
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
weather station ایستگاه هوا شناسی
base line end station ایستگاه انتهایی خط مبنا
weather stations ایستگاه هوا شناسی
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
fire station ایستگاه اتش نشانی
alert station ایستگاه اعلام خطر
lay-bys جایگاه ایست ایستگاه
station house ایستگاه راه اهن
stopping متوقف کردن ایستگاه
net control ایستگاه کنترل شبکه
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
stops متوقف کردن ایستگاه
stopped متوقف کردن ایستگاه
remote station ایستگاه راه دور
stop متوقف کردن ایستگاه
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
railway station ایستگاه راه اهن
rain gauge station ایستگاه باران سنجی
rawinsonde ایستگاه راوین سوند
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
professional workstation ایستگاه کار حرفهای
pr etrol filling station ایستگاه پمپ بنزین
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
firehouse ایستگاه اتش نشانی
remote station ایستگاه دور دست
way station ایستگاه رله مخابراتی
trig point ایستگاه مثلث بندی
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
platform سکوی ایستگاه راه آهن
relays ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relay ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
International Space Station [ISS] ایستگاه فضایی بین المللی
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
service stations ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
We rushed ( hurried ) back to the train station. با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com