English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
Where theres will theres a way . <proverb> تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
Other Matches
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
virus وجود دارد
viruses وجود دارد
and there an end. و پایان وجود دارد.
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
Is there electricity? آیا برق وجود دارد؟
Is there drinking water? آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
groove [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
water exists in three phases اب درسه نمود وجود دارد
Is there air conditioning? آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
Is there heating? آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
There's an exception to every rule. برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
She loves him in spite lf sll his faults . با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
There is one physician for every 260 inhabitants. برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
transients آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transient آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
resident ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
Racial prejudice prevails in some countries. دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
residents ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
reticle تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
There is more to it than meets the eye. ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
There are ine milion book (volumes)in this library. دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
standards خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
main ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
Where the carcass is there the ravens will collect together. <proverb> هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
There are many difference between Persian and English . بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
Berlin کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
residents داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
Pronoia واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
western european union ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
winchester disk دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
routing مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
When in doubt do nowt (nothing). <proverb> وقتى شک دارى دست به کارى نزن .
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
de jure recognition شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
kelly drive bushing اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
phenolic epoxy خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
dotting روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dot روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
ScanDisk که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
When one door shuts another opens. <proverb> وقتى درى بسته مى شود در دیگرى باز مى گردد .
aileron spar تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
HyperTerminal برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
safe format عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
natural rate hypothesis فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
desideration خواسته
wish خواسته
desire خواسته
desires خواسته
desiring خواسته
wished خواسته
would خواسته
wishes خواسته
want خواسته
wanted خواسته
object of claim خواسته
wants خواسته ها
claims خواسته
claimed خواسته
claim خواسته
claiming خواسته
desirous خواسته
wishing خواسته
remedy sought by plaintiff خواسته دعوی
object of appeal پژوهش خواسته
asked <adj.> <past-p.> خواسته شده
claimed <adj.> <past-p.> خواسته شده
demanded <adj.> <past-p.> خواسته شده
bill of particulars شرح خواسته
requesting تقاضا خواسته
wishful thinking خواسته اندیشی
requests تقاضا خواسته
object of appeal فرجام خواسته
object of claim in respect of which فرجام خواسته
object of claim خواسته دعوی
request تقاضا خواسته
requested تقاضا خواسته
He expressly asked for you to ... او صریحا از شما خواسته که ...
levy a sum on a person's property تامین خواسته کردن
by request بنا بر خواسته [میل]
garnisher تامین کننده خواسته یامدعابه
what is your will? خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
demands of providing healthy living and working conditions خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
distress توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
tout temps prist تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
distresses توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
live up to <idiom> طبق خواسته کسی عمل کردن ،موافق بودن با ،سازش کردن با
turnaround time زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
garnishment تامین خواسته حکم تامین مدعابه
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
being وجود
individuation وجود
in spite با وجود
personality وجود
neer do well or well پی وجود
existence وجود
existences وجود
personalities وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding . با وجود
entities وجود
entity وجود
despite با وجود
presence وجود
none the less با وجود این
pantheist معتقدبوحدت وجود
non ego غیر وجود
be وجود داشتن
d. of constitution نازکی وجود
qualities وجود خصوصیت
quality وجود خصوصیت
begetter وجود اور
d. constitution وجود نازک
from the bottom of one's heart <idiom> از اعماق وجود
existed وجود داشتن
exist وجود داشتن
Despite the fact that… با وجود اینکه
person وجود ذات
to be there وجود داشتن
drink hail گوارای وجود
persons وجود ذات
body and soul <idiom> با تمام وجود
in spite of that با وجود این
exists وجود داشتن
universe عالم وجود
essence وجود ماهیت
preexistence تقدم وجود
nonetheless بااین وجود
self assertiveness ابراز وجود
regardless با وجود علیرغم
systems اصول وجود
reality اصالت وجود
realities اصالت وجود
pre existence تقدم وجود
fact وجود مسلم
individuality وجود فردی
facts وجود مسلم
system اصول وجود
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
pantheism ایین وحدت وجود
oxaluria وجود جوهر ترشک
hemoglobinuria وجود هموگلوبین درادرار
hematuria وجود خون در ادرار
preexist قبلا وجود داشتن
animalization وجود مواد حیوانی
objectives دارای وجود خارجی
atheism انکار وجود خدا
objective دارای وجود خارجی
nevertheless با این وجود علیرغم
know nothing منکر وجود خدا
cosmos نظام عالم وجود
cosmologies نظام عالم وجود
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
cosmology نظام عالم وجود
hydrometeor وجود بخاراب در هوا
begets سبب وجود شدن
begetting سبب وجود شدن
beget سبب وجود شدن
in the face of such odds با وجود این تفاوت
preexistent دارای تقدم در وجود
numen وجود الهی خدا
pantheistic مبنی بر وحدت وجود
for all that با وجود همه اینها
phosphaturia وجود فوسفات زیاد در پیشاب
I love her with my whole being . با تمام وجود دوستش دارم
cosmogonic وابسته به خلقت عالم وجود
She was a fine woman ( person ) . وجود بسیار نازنینی بود
put one's foot down <idiom> با تمام وجود اعتراض کردن
converging تقارب خطوط وجود تشابه
fetched مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
react تغییر به علت وجود یک ماده
fetch مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
pantheism همه خدایی وحدت وجود
reacting تغییر به علت وجود یک ماده
agnostics عرفای منکر وجود خدا
reacted تغییر به علت وجود یک ماده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com