Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
Other Matches
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
centroid
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
transformation of coordinates
تبدیل مختصات
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
coordinates
مختصات نقشهای
coordinate code
رمزمربوط به مختصات نقشهای
mouses
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouse
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
universal transverse mercator
سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
universal grid
مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
coordinate code
رمز مختصات نقاط
relative
دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
true origin
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
datum point
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
novatio non presumiter
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
eldograph
دستگاه تبدیل مقیاس نقشه مانند پانتوگراف
transubstantiation
تبدیل جسمی بجسم دیگر
code
تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
transiguration
تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
datum
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
readers
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند
reader
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند
planimetric
نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
grid coordinates
مختصات
coordinates
مختصات
coordinate
مختصات
data
مختصات
plotting scale
خط کش مختصات
binary to octal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
coordinate scale
گونیای مختصات
image coordinates
مختصات تصویر
jacobian coordinates
مختصات ژاکوبی
plain coordinates
مختصات مسطحه
polar coordinate
مختصات قطبی
geomagnetic coordinates
مختصات ژئومگنتیکی
axis
محورهای مختصات
cross-reference
سیستم مختصات
cartesian coordinates
محور مختصات
canonical coordinates
مختصات بندادی
cartesian coordinates
مختصات دکارتی
cartesian chart
مختصات کارتزین
northing
مختصات عرضی
plain coordinates
مختصات افقی
geographic coordinates
مختصات جغرافیایی
input coordinate
مختصات اولیه
coordinate axises
محورهای مختصات
polar coordinates
مختصات قطبی
axis of coordinates
محورهای مختصات
coordinates
دستگاه مختصات
eulerian coordinates
مختصات اولری
equatorial coordinates
مختصات استوایی
easting
مختصات طولی
reaction coordinates
مختصات واکنش
rectangular coordinate
مختصات متعامد
grid coordinates
مختصات شبکه
the peculiarities of mammals
مختصات پستاندارها
spherical coordinates
مختصات سماوی
spherical coordinates
مختصات کروی
cordinate axis
محورهای مختصات
lagrangian coordinates
مختصات لاگرانژی
target grid
مختصات هدف
cross-references
سیستم مختصات
grid chart
شبکه مختصات
cross reference
سیستم مختصات
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
horizon system of coordinates
دستگاه مختصات افقی
curvilinear coordinates
مختصات خمیده خط
[ریاضی]
Y coordinate
مختصات بردار عمودی
cylindrical coordinate
مختصات استوانه ای
[ریاضی]
coordinate system
دستگاه مختصات
[ریاضی]
georef grid
مختصات جغرافیایی جهانی
y axis
محور عرضی مختصات
polar coordinates
مختصات قطبی
[ریاضی]
spherical coordinates
مختصات کروی
[ریاضی]
X coordinate
مختصات بردار افقی
ablique coordinates
دستگاه مختصات قائم
military grid
شبکه مختصات نظامی
coordinate system of axis
سیستم محورهای مختصات
spherical coordinates
دستگاه مختصات کروی
coordinate
همرتبه کردن مختصات
relative coordinate system
دستگاه مختصات نسبی
polar chart
نمودار با مختصات قطبی
cartesian coordinate system
سیستم مختصات کارتزین
polar coordinates
دستگاه مختصات قطبی
generalized coordinates
مختصات تعمیم یافته
momentum coordinates
مختصات اندازه حرکت
polar diagram
نمودار با مختصات قطبی
preferred system of coordinates
دستگاه مختصات مرجع
inertial coordinate system
سیستم مختصات ماندی
cylindrical coordinate system
دستگاه مختصات استوانه ای
[ریاضی]
rectangular coordinates
دستگاه مختصات راست گوشه
Cartesian coordinate system
دستگاه مختصات دکارتی
[ریاضی]
celestial equator system of coordinates
دستگاه مختصات استوای سماوی
polar coordinate system
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
axis
برای مختصات عمودی در گراف
axis
برای مختصات افقی در گراف
known datum point
نقطهای با مختصات وگرای معلوم
x axis
محور افقی مختصات یا محورطولها
cartesian coordinates
سیستم مختصات سه بعدی فضایی
spherical coordinate system
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
plot
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plotted
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
y axis
محور عمودی روی یک صفحه مختصات
plots
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
spherical coordinate system
[with constant radius]
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
translating
تبدیل داده از یک نوع به نوع دیگر
translates
تبدیل داده از یک نوع به نوع دیگر
translate
تبدیل داده از یک نوع به نوع دیگر
translated
تبدیل داده از یک نوع به نوع دیگر
grid
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
abscise
جدا کردن طول روی محور مختصات
grids
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
plotter
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
plotters
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
z axis
محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
plotters
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
roamer
کالک شبکه بندی شده برای کمک به قرائت مختصات
unit cell
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
X Y
مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
vertex
نقط های در فضا که با مختصات سه بعدی xوyوz مشخص میشود
plotter
وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
plotter
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
X Y
وسیله رسم خط روی کاغذ بین مختصات داده شده
plotters
وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
axis
1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
jan grid
سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
coriolis acceleration
شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
horizontal control
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
interface
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interfaces
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
origins
محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
absolute address
وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
geometry processing
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
origin
محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
isoclinal
خط نقاط متحدالفشارمغناطیسی روی نقشه
puck
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
true convergence
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
plotter
رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
plotters
رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
infill
نقاط کشیده شده روی نقشه
mouses
esuoM ای که به پورت سری PC وصل است و داده مختصات را از طریق پورت سریال منتقل میکند
mouse
esuoM ای که به پورت سری PC وصل است و داده مختصات را از طریق پورت سریال منتقل میکند
isogrive
خط اتصال نقاط متحدالنیروی ثقل روی نقشه
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
isogonal
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
assumed grid
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
offset method
روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
graticule ticks
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
transmutation
تبدیل
connector
تبدیل
code conversion
تبدیل کد
change
تبدیل
modification
تبدیل
changed
تبدیل
cinversion
تبدیل
changes
تبدیل
conversion
تبدیل
commutation
تبدیل
reducing
تبدیل
transformation
تبدیل
converting
تبدیل
reducer
تبدیل
permutations
تبدیل
reforming
تبدیل
reduces
تبدیل
converter
تبدیل گر
reduce
تبدیل
reductions
تبدیل
converted
تبدیل
converts
تبدیل
conversions
تبدیل
permutation
تبدیل
shift
تبدیل
alteration
تبدیل
move
تبدیل
transforms
تبدیل
reduction
تبدیل
adapter
تبدیل
toggles
تبدیل
toggle
تبدیل
transform
تبدیل
panification
تبدیل
transforming
تبدیل
interconversion
تبدیل
convert
تبدیل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com