Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (7 milliseconds)
English
Persian
turning attachment
تجهیزات تراشکاری
Other Matches
lathe shop
تراشکاری
turning
تراشکاری
lathe work
تراشکاری
automatic turning shop
کارگاه تراشکاری
turnings
برادههای تراشکاری
turnings speed
سرعت تراشکاری
turning tool
ابزار تراشکاری
longitudinal turning
تراشکاری طولی
lathe shop
کارگاه تراشکاری
lathing
تخته کوبی تراشکاری
adopted types
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
machine
تراشکاری کردن صیقل کردن
machined
تراشکاری کردن صیقل کردن
machines
تراشکاری کردن صیقل کردن
acoutrement
تجهیزات
rig
تجهیزات
rigged
تجهیزات
accouterments
تجهیزات
rigs
تجهیزات
accouterment
تجهیزات
devices
تجهیزات
parrot
تجهیزات ای اف اف
parroted
تجهیزات ای اف اف
device
تجهیزات
parroting
تجهیزات ای اف اف
parrots
تجهیزات ای اف اف
materiel
تجهیزات
fixture
تجهیزات
equipment
تجهیزات
appliance
تجهیزات
equipments
تجهیزات
instrumentation
تجهیزات
transfer equipment
تجهیزات
appliances
تجهیزات
peripheral equipment
تجهیزات جنبی
auxiliary equipment
تجهیزات جانبی
auxiliary equipment
تجهیزات کمکی
handling equipment
تجهیزات بار
output equipment
تجهیزات خروجی
capital equipments
تجهیزات سرمایهای
cryptoequipment
تجهیزات رمز
garage equipment
تجهیزات گاراژ
machine equipment
تجهیزات ماشین
electric equipment
تجهیزات الکتریکی
mechanical equipment
تجهیزات مکانیکی
equipment logbook
دفتر تجهیزات
illuminating device
تجهیزات روشنایی
extra equipment
تجهیزات اضافی
individual aquipment
تجهیزات انفرادی
critical materials
تجهیزات مهم
assembly fixture
تجهیزات مونتاژ
mobilization
تجهیزات قوا
technical equipment
تجهیزات فنی
protective equipment
تجهیزات حفافتی
radar equipment
تجهیزات رادار
standby equipment
تجهیزات جانشینی
switching device
تجهیزات سوئیچینگ
plants
تجهیزات کارگاه
plant
تجهیزات کارگاه
ventilating equipment
تجهیزات تهویه
telephone equipment
تجهیزات تلفن
war material
تجهیزات جنگی
outfit
تجهیزات حفاری
accessory equipment
تجهیزات یدکی
ancillary equipment
تجهیزات پیرامونی
outfits
تجهیزات حفاری
ancillary equipment
تجهیزات جانبی
ancillary equipment
تجهیزات اضافی
honing equipment
تجهیزات سنگ زنی
ingot conveying device
تجهیزات انتقال شمش
oil reclamation equipment
تجهیزات احیا روغن
induction melting equipment
تجهیزات ذوب القائی
arsenal
ساختمان تجهیزات نظامی
x ray equipment
تجهیزات اشعه رونتگن
table of organization and equipment (toe
جدول سازمان و تجهیزات
peripheral equipment operator
متصدی تجهیزات جانبی
pattern milling attachment
تجهیزات فرز مدل
paint spraying equipment
تجهیزات رنگ پاشی
plant records
امار تجهیزات کارگاه
precision measuring equipment
تجهیزات سنجش دقیق
original equipment manufacturer
سازنده تجهیزات اصلی
nitriting equipment
تجهیزات ازت دهی
mold making equipment
تجهیزات قالب سازی
producer durable equipment
تجهیزات با دوام تولیدی
measuring device
تجهیزات اندازه گیری
magazine feeding attachment
تجهیزات تغذیه مخزن
mobile lubricating equipment
تجهیزات روغنکاری متحرک
grinding attachment
تجهیزات سنگ سمباده
data terminal equipment
تجهیزات ترمینال داده
shuttle
بردن افرادو تجهیزات
shuttled
بردن افرادو تجهیزات
data communications equipment
تجهیزات ارتباطات داده ها
shuttles
بردن افرادو تجهیزات
core blowing equipment
تجهیزات دمیدن هسته
cam turning attachment
تجهیزات تراش بادامک
accoutre
با تجهیزات اماده نمودن
basic end item
تجهیزات ووسایل اولیه
die sinking attachment
تجهیزات فرز حدیده
panoply
تجهیزات و ارایش کامل
equipment logbook
دفترچه خدمتی تجهیزات
emergency brake equipment
تجهیزات ترمز اضطراری
defense articles
اماد و تجهیزات دفاعی
forming attachment
تجهیزات تراش پروفیل
honeywell
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
component end item
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
back drilling attachment
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
unisys
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
stack
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
well-appointed
دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
stacks
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
dead storage
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
deadlined equipment
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
assets
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
cam grinding attachment
تجهیزات سنگ زنی قوسی
motorola
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
friendly interface
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
integrated revision
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
equipment
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
cutter grinding attachment
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
control data corporation
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
equipment bay
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
tweaked
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdown
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaking
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaks
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
aircraft role equipment
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
tweak
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
trigraph
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
so
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
downtime
پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
footprint
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
footprints
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
pcm
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
power house building
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
decus
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
foreign excess
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundling
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency
شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
oem
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
plug compatible manufacurer
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
cryptoancillary equipment
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com