English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (4 milliseconds)
English Persian
stacked توده
stacked کومه
stacked خرمن
stacked دودکش دسته
stacked بسته
stacked پشته
stacked مقدارزیاد
stacked قفسه کتابخانه
stacked توده کردن
stacked کومه کردن
stacked انباشتن پشته کردن
stacked دودکش ناو
stacked چاتمه کردن تفنگ
stacked جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacked ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked توده اجر
stacked ناودان
stacked لوله اگزوز
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked انباشتن
stacked انباشته
stacked محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
stacked ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stacked آدرس ابتدا پایانه پشته
stacked ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacked ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
stacked برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacked پشته کردن
Other Matches
stacked antenna انتن ردیفی
stacked bow کمان باریک
stacked column chart جدول ستونی انباشته
stacked column graph نمودار ستونی انباشته
stacked job processing پردازش پشته یی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com