Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
core blowing equipment
تجهیزات دمیدن هسته
Other Matches
nucleole
جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
shields
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
nuclide
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
nucleon
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
blow
دمیدن
bop
دمیدن
bopped
دمیدن
bopping
دمیدن
bops
دمیدن
inspire
دمیدن در
blaw
دمیدن
blows
دمیدن
breath
دمیدن
breaths
دمیدن
blowing
دمیدن
blast
دمیدن
blasts
دمیدن
inbreathe
دمیدن
inspires
دمیدن در
after blow
پس دمیدن
insufflate
دمیدن
insufflation
دمیدن
adopted types
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
blows
دمیدن هوا
over blow
زیاد دمیدن
blow
دمیدن هوا
silicon blow
گرم دمیدن
air blowing
دمیدن هوا
to blow the bellows
دمیدن ششها
blow out
به خارج دمیدن
fore blow
پیش دمیدن
magnetic nuclear resonance
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
nuclear magnetic resonance
تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
blower
ماشین مخصوص دمیدن
blow cold
هوای سرد دمیدن
blow full
به طور کامل دمیدن
insufflate
پی درپی روح دمیدن در
blow hot
هوای گرم دمیدن
blow
دمیدن مکش هوا
blows
دمیدن مکش هوا
to inspire a personwith hopes
روح امید در کسی دمیدن
blows
دمیدن پرتاب محکم توپ
blow
دمیدن پرتاب محکم توپ
blows
در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
blow
در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
upper surface blowing
دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
transfer equipment
تجهیزات
rigs
تجهیزات
rigged
تجهیزات
rig
تجهیزات
instrumentation
تجهیزات
materiel
تجهیزات
equipments
تجهیزات
accouterment
تجهیزات
accouterments
تجهیزات
acoutrement
تجهیزات
fixture
تجهیزات
equipment
تجهیزات
devices
تجهیزات
appliance
تجهیزات
parrot
تجهیزات ای اف اف
parroted
تجهیزات ای اف اف
parroting
تجهیزات ای اف اف
parrots
تجهیزات ای اف اف
appliances
تجهیزات
device
تجهیزات
capital equipments
تجهیزات سرمایهای
output equipment
تجهیزات خروجی
ancillary equipment
تجهیزات اضافی
ancillary equipment
تجهیزات جانبی
auxiliary equipment
تجهیزات کمکی
assembly fixture
تجهیزات مونتاژ
ancillary equipment
تجهیزات پیرامونی
turning attachment
تجهیزات تراشکاری
protective equipment
تجهیزات حفافتی
peripheral equipment
تجهیزات جنبی
plant
تجهیزات کارگاه
accessory equipment
تجهیزات یدکی
mobilization
تجهیزات قوا
standby equipment
تجهیزات جانشینی
switching device
تجهیزات سوئیچینگ
technical equipment
تجهیزات فنی
telephone equipment
تجهیزات تلفن
plants
تجهیزات کارگاه
auxiliary equipment
تجهیزات جانبی
critical materials
تجهیزات مهم
equipment logbook
دفتر تجهیزات
cryptoequipment
تجهیزات رمز
handling equipment
تجهیزات بار
outfit
تجهیزات حفاری
garage equipment
تجهیزات گاراژ
electric equipment
تجهیزات الکتریکی
extra equipment
تجهیزات اضافی
machine equipment
تجهیزات ماشین
mechanical equipment
تجهیزات مکانیکی
individual aquipment
تجهیزات انفرادی
outfits
تجهیزات حفاری
ventilating equipment
تجهیزات تهویه
war material
تجهیزات جنگی
illuminating device
تجهیزات روشنایی
radar equipment
تجهیزات رادار
forming attachment
تجهیزات تراش پروفیل
emergency brake equipment
تجهیزات ترمز اضطراری
producer durable equipment
تجهیزات با دوام تولیدی
basic end item
تجهیزات ووسایل اولیه
equipment logbook
دفترچه خدمتی تجهیزات
pattern milling attachment
تجهیزات فرز مدل
peripheral equipment operator
متصدی تجهیزات جانبی
precision measuring equipment
تجهیزات سنجش دقیق
induction melting equipment
تجهیزات ذوب القائی
paint spraying equipment
تجهیزات رنگ پاشی
plant records
امار تجهیزات کارگاه
shuttled
بردن افرادو تجهیزات
honing equipment
تجهیزات سنگ زنی
grinding attachment
تجهیزات سنگ سمباده
accoutre
با تجهیزات اماده نمودن
ingot conveying device
تجهیزات انتقال شمش
shuttles
بردن افرادو تجهیزات
defense articles
اماد و تجهیزات دفاعی
data terminal equipment
تجهیزات ترمینال داده
arsenal
ساختمان تجهیزات نظامی
table of organization and equipment (toe
جدول سازمان و تجهیزات
measuring device
تجهیزات اندازه گیری
panoply
تجهیزات و ارایش کامل
mobile lubricating equipment
تجهیزات روغنکاری متحرک
nitriting equipment
تجهیزات ازت دهی
mold making equipment
تجهیزات قالب سازی
cam turning attachment
تجهیزات تراش بادامک
data communications equipment
تجهیزات ارتباطات داده ها
shuttle
بردن افرادو تجهیزات
original equipment manufacturer
سازنده تجهیزات اصلی
oil reclamation equipment
تجهیزات احیا روغن
die sinking attachment
تجهیزات فرز حدیده
magazine feeding attachment
تجهیزات تغذیه مخزن
x ray equipment
تجهیزات اشعه رونتگن
back drilling attachment
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
honeywell
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
unisys
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
component end item
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
cam grinding attachment
تجهیزات سنگ زنی قوسی
dead storage
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
deadlined equipment
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
well-appointed
دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
assets
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
stacks
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stack
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
motorola
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
friendly interface
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
control data corporation
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
integrated revision
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
equipment
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
cutter grinding attachment
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
tweaking
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdown
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaks
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
aircraft role equipment
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
equipment bay
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
tweak
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
trigraph
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
cores
هسته
necleus
هسته
nuclei
هسته
core
هسته
nucleus
هسته
magnet core
هسته
membranes
هسته
membrane
هسته
kernel
هسته
stones
هسته
stone
هسته
stoning
هسته
kernels
هسته
nuclel
هسته ها
seedless
بی هسته
atom
هسته
atoms
هسته
air core
بی هسته
center web
هسته
downtime
پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
radio sheck
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
footprint
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprints
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
so
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
syncytium
سلول چند هسته ایی
impervious core
هسته نفوذناپذیر
luminescent center
هسته لومینسانس
atomic power station
[plant]
نیروگاه هسته ای
laminated core
هسته متورق
inside diameter
قطر هسته
nuclear power station
نیروگاه هسته ای
nuclear power plant
نیروگاه هسته ای
iron core
هسته اهن
induction cup
هسته القائی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com