Dictiornary-Farsi | تحقیرنمودن کم ارزش کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (38 milliseconds)

English	Persian
abase	تحقیرنمودن کم ارزش کردن
abases	تحقیرنمودن کم ارزش کردن
abasing	تحقیرنمودن کم ارزش کردن


Other Matches

belittled	تحقیرنمودن
belittling	تحقیرنمودن
belittle	تحقیرنمودن
belittles	تحقیرنمودن
book value	ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem	به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value	تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added	قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
end	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological	وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value	بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain	منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carrying	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
belittled	کم ارزش کردن
downgraded	کم ارزش کردن
downgrades	کم ارزش کردن
belittling	کم ارزش کردن
belittle	کم ارزش کردن
downgrading	کم ارزش کردن
debunking	کم ارزش کردن
debunks	کم ارزش کردن
downgrade	کم ارزش کردن
debunk	کم ارزش کردن
belittles	کم ارزش کردن
disvalue	بی ارزش کردن
debunked	کم ارزش کردن
valuate	ارزش چیزی رامعین کردن ارزیابی کردن
extenuate	کم ارزش قلمداد کردن
to belittle oneself	خود را کم ارزش کردن
void	بی ارزش باطل کردن
actualization	تبدیل به ارزش حال کردن
currency devaluation	کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
blather	حرف بی ارزش زدن صحبت بی معنی کردن
overrating	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrate	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
valuing	ارزش
no par	بی ارزش
junky	بی ارزش
shotten	بی ارزش
values	ارزش
market value	ارزش
picayune	بی ارزش
prices	ارزش
picayubnish	بی ارزش
price	ارزش
worth	با ارزش
worth	ارزش
low level	کم ارزش
brummagem	کم ارزش
brummagem	بی ارزش
worthless	بی ارزش
fustian	بی ارزش
low grade	کم ارزش
big ticket	با ارزش
punk	بی ارزش
raffish	بی ارزش
trivalence	سه ارزش
avail	ارزش
small change	کم ارزش
cost	ارزش
naught	بی ارزش
punks	بی ارزش
treasure	با ارزش
worm eaten	بی ارزش
rewarding	پر ارزش
worthiness	ارزش
rubbish	بی ارزش
valueless	بی ارزش
value	ارزش
regardant	با ارزش
good for nothing	بی ارزش
unvalued	بی ارزش
trivalency	سه ارزش
paradox of value	تناقض ارزش
absolute value	ارزش مطلق
absolute volue	ارزش مطلق
intrinsic value	ارزش ذاتی
final value	ارزش نهایی
decrease in value	کاهش ارزش
threshold value	ارزش استانهای
rubbish	چیزپست و بی ارزش
end value	ارزش انتهایی
value of money	ارزش پول
capitalized value	ارزش سرمایهای
nothing	بی ارزش ابدا
scale value	ارزش مقیاسی
forfeiture	تنزل ارزش
theory of value	نظریه ارزش
valuation	ارزش گذاری
maintenance cost	ارزش نگهداری
value theory	نظریه ارزش
depreciation	کم ارزش شمردن
exchange value	ارزش مبادلهای
average value	ارزش میانگین
face value	ارزش صوری
equity capital	ارزش ویژه
quantitative value	ارزش مقداری
penny worth	ارزش یک پنی
face value	ارزش اسمی
loan value	ارزش استقراض
coupling valve	ارزش اتصال
limiting value	ارزش نهایی
quantitative value	ارزش کمی
loan value	ارزش وام
auxiliary value	ارزش کومکی
critical value	ارزش بحرانی
declared value	ارزش افهارشده
axiology	ارزش شناسی
tinker's damn	چیزبی ارزش
cost account	ذکر ارزش
tinker's dam	چیزبی ارزش
par value	ارزش اسمی
waff	نظر بی ارزش
exchange value	ارزش مبادله
junk	کهنه و کم ارزش
expected value	ارزش منتظره
loss of value	افت ارزش
axiology	علم ارزش ها
cost finding	ارزش یابی
monetary value	ارزش پولی
valuations	ارزش گذاری
logical value	ارزش منطقی
it is of little worth	کم ارزش است
truth value	ارزش درستی
valuably	بطور با ارزش
net worth	ارزش خالص
net value	ارزش خالص
indexation	ارزش ترازی
place value	ارزش مکانی
base rate	ارزش اولیه
net price	ارزش خالص
prime cost	ارزش اولیه
net net worth	ارزش خالص
present worth	ارزش فعلی
heating value	ارزش گرمایی
use by value	استفاده با ارزش
subjective value	ارزش ذهنی
kitsch	هنر بی ارزش
heritage asset	میراث با ارزش
nominal value	ارزش اسمی
present value	ارزش فعلی
valorization	تعیین ارزش
survival value	ارزش بقا
use value	ارزش استعمال
use value	ارزش استفاده
code value	ارزش رمز
heat value	ارزش گرمایی
heat of combustion	ارزش گرمایی
book value	ارزش دفتری
gross value	ارزش ناخالص
present value	ارزش فعلی
haws	چیز بی ارزش
hawing	چیز بی ارزش
present value	ارزش حال
hawed	چیز بی ارزش
commercial value	ارزش تجارتی
haw	چیز بی ارزش
undervaluation	کم ارزش گذاری
surrender value	ارزش بازخرید
surplus value	ارزش اضافی
present worth	ارزش حال
belittlement	کم ارزش سازی
calorific value	ارزش گرمایی
wear thin <idiom>	بی ارزش شدن
caloric value	ارزش گرمایی
capital	ارزش ویژه
added value	ارزش افزوده
rental value	ارزش اجارهای
premiums	اضافه ارزش
premium	اضافه ارزش
call price	ارزش اسمی
call by value	فراخوانی با ارزش
cheap	کم ارزش پست
value of assets	ارزش دارائی ها
value date	تاریخ ارزش
value as security	ارزش تضمین
market value	ارزش بازاری
valence	توان ارزش
value in use	ارزش استعمال
esteem	رعایت ارزش
cheapest	کم ارزش پست
real value	ارزش واقعی
value analysis	تحلیل ارزش
production cost	ارزش ساخت
value for money	ارزش پول
capital value	ارزش سرمایهای
capital value	ارزش فعلی
value in use	ارزش استفاده
man friday	کمک با ارزش
influence value	ارزش تاثیر
value in exchange	ارزش مبادله
differential cost	ارزش نهایی
manufacture cost	ارزش ساخت