Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
forward delivery	تحویل به وعده
Other Matches
invitations	وعده خواهی وعده گیری
invitation	وعده خواهی وعده گیری
cumulative delivery diagram	منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover	تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment	کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery	فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
payable at sight	بی وعده
behest	وعده
usance	وعده
termless	بی وعده
punctually	در سر وعده
promises	وعده
vow	وعده
vowed	وعده
vowing	وعده
vows	وعده
promise	وعده
usance bill	برات به وعده
cop-out	خلف وعده
cop-outs	خلف وعده
rendezvous	وعده گاه
pleas	وعده مشروط
usance	وعده فرجه
rendezvous area	وعده گاه
credit	وعده مهلت
hest	امریه وعده
postdated cheque	چک وعده دار
payable at maturity	وعده دار
on six mounth scredit	با ششماه وعده
appointed day	وعده ملاقات
credited	وعده مهلت
crediting	وعده مهلت
credits	وعده مهلت
punctual payment	پرداخت در سر وعده
appointments	وعده ملاقات
promissory	وعده اور
appointment	وعده ملاقات
date [appointment]	وعده ملاقات
plea	وعده مشروط
promisor	وعده دهنده
due at a specified date after sight	وعده دار
forward dealing	معامله به وعده
helping	یک وعده یا پرس خوراک
on credit month's	وام با وعده ..... ماهه
i rest upon your promise	من به وعده شما است
contango	با وعده معامله کردن
So much for her promises .	این هم از وعده های او
usance	برات وعده دار
matured	وعدهای وعده دار
maturity	وعده یا موعد پرداخت
helpings	یک وعده یا پرس خوراک
invites	خواندن وعده گرفتن
appointed days	وعده های ملاقات
invited	خواندن وعده گرفتن
invite	خواندن وعده گرفتن
appointments	وعده های ملاقات
dates [appointments]	وعده های ملاقات
invite	مهمان کردن وعده دادن
redezvous	وعده ملاقات اجتماع مجدد
invited	مهمان کردن وعده دادن
invites	مهمان کردن وعده دادن
meal times	زمان وعده های غذا
promises	نوید انتظار وعده دادن
the bill is undue	وعده برات نرسیده است
promise	نوید انتظار وعده دادن
the bill has come to maturity	وعده پرداخت برات رسیده است
the bill of has come to mature	وعده پرداخت برات رسیده است
person to his promise	کسی را ملزم به ایفای وعده کردن
for half board	برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
He gave us to understand that he would help us.	او [مرد] وعده داد که به ما کمک خواهد کرد.
for full board	برای تختخواب و تمام وعده های غذا
make it up to someone <idiom>	انجام کاری برای کسی درعوض وعده پولی
procurement rate	نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
bailment	تحویل
utilization	تحویل
free	تحویل
freed	تحویل
freeing	تحویل
deliveries	تحویل
process	تحویل
processes	تحویل
frees	تحویل
landing, storage, delivery	تحویل
prehension	تحویل
devolvement	تحویل
transter	تحویل
livery	تحویل
liveries	تحویل
delivery	تحویل
solstice	تحویل
irreducibility	تحویل ناپذیری
delivery valve	سوپاپ تحویل
delivery terms	نحوه تحویل
delivery to the home	تحویل در خانه
hand over	تحویل دادن
free on quay	تحویل دراسکله
exq	تحویل در بارانداز
catcher's side	سوی تحویل
ex mill	تحویل در کارخانه
demand satisfaction	تحویل درخواستها
forward delivery	تحویل دراینده
free docks	تحویل در بارانداز
ex factory	تحویل در کارخانه
exs	تحویل از کشتی
committed <adj.> <past-p.>	تحویل شده
take delivery of	تحویل گرفتن
take over	تحویل گرفتن
terminal price	قیمت تحویل
theft, pilferage, non delivery	عدم تحویل
to deliver over	تحویل دادن
to hand over	تحویل دادن
to take over	تحویل گرفتن
transferee	تحویل گیرنده
consigned <adj.> <past-p.>	تحویل شده
shortchange	کم تحویل دادن
prompt delivery	تحویل فوری
smooth delivery	تحویل بی اشکال
period of delivery	دوره تحویل
pick up and delivery	بارگیری و تحویل
polytropic	تحویل برزخ
forwarded <adj.> <past-p.>	تحویل شده
delivered <adj.> <past-p.>	تحویل شده
delivery terms	شرایط تحویل
supplied	تحویل دادن
surrendered	تحویل دادن
surrenders	تحویل دادن
rendition	پرداخت تحویل
renditions	پرداخت تحویل
fob	تحویل کشتی
recorded delivery	تحویل سفارشی
transfer	واگذاری تحویل
transferring	واگذاری تحویل
transfers	واگذاری تحویل
delivered	تحویل شده
acceptance tests	آزمایشهای تحویل
bailee	تحویل گیرنده
bailment	تحویل جنس
cargo delivery	تحویل بار
deliverable	قابل تحویل
deliverable state	در حالت تحویل
surrender	تحویل دادن
delivers	تحویل دادن
deliver	تحویل دادن
supplied	تحویل ذخیره
supply	تحویل دادن
supply	تحویل ذخیره
supplying	تحویل دادن
supplying	تحویل ذخیره
transference	تحویل حواله
cash dispenser	تحویل دارخودکار
cash dispensers	تحویل دارخودکار
render	تحویل دادن
rendered	تحویل دادن
renders	تحویل دادن
LSD	نگهداری تحویل
takeover	تحویل گیری
takeovers	تحویل گیری
delivering	تحویل دادن
delivering	تحویل تسلیم
delivered at frontier	تحویل در مرز
delivery note	حواله تحویل
delivery date	تاریخ تحویل
delivery free	تحویل رایگان
delivery order	حواله تحویل
deliverer	تحویل دهنده
delivery notice	اعلامیه تحویل
delivery speed	سرعت تحویل
delivery table	میز تحویل
delivery side	سمت تحویل
for	تحویل روی قطار
fot	تحویل روی کامیون
spot goods	کالاهای اماده تحویل
franco alongside ship	تحویل کنار کشتی
receipt	بزهکاران را تحویل گرفتن
ex quay	تحویل در بارانداز مقصد
turn over to the police	تحویل پلیس دادن
ex quay	تحویل در بندر مقصد
receipts	بزهکاران را تحویل گرفتن
redeliver	دوباره تحویل دادن
delivery car	واگن تحویل دهنده
When do you take delivery of yourcar ?	اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
ex warehouse	تحویل در انبار فروشنده
ex warehouse	تحویل در کنار انبار
procure	تهیه و تحویل اماد
procured	تهیه و تحویل اماد
procures	تهیه و تحویل اماد
ex ship	تحویل در کنار کشتی
procuring	تهیه و تحویل اماد
reductions	تحویل استحاله کاهش
exw	تحویل در محل تولید
reduction	تحویل استحاله کاهش
To take delivery of something.	چیزی را تحویل گرفتن
procurement	تهیه و تحویل اماد
cash on delivery	پرداخت هنگام تحویل
delivery order	دستور تحویل کالا
named place of delivery at frontier	تحویل در مرز مشخص
free on rail	تحویل در راه اهن
destination port	بندر تحویل کالا
goods inwards sheet	برگ تحویل کالا
goods receiving	کالاهای درحال تحویل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com