Dictiornary-Farsi | تحویل فوری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
prompt delivery	تحویل فوری


Search result with all words

This company guarantees prompt delivery of goods.	این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
Other Matches

cumulative delivery diagram	منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover	تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment	کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery	فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
spot	فوری
spots	فوری
snap shot	فوری
sudden	فوری
urgent	فوری
instanter	فوری
posthaste	فوری
acute <adj.>	فوری
prompt	فوری
instantaneous <adj.>	فوری
urgently	فوری
intuitive <adj.>	فوری
unintermediate <adj.>	فوری
prompted	فوری
spontaneous	فوری
immediate <adj.>	فوری
prompts	فوری
emergency care	مراقبتهای فوری
emergency priority	تقدم فوری
immediate	خیلی فوری
cash spot	نقد فوری
scram	فوری رفتن
real time	بازده فوری
snapshot	عکس فوری
snapshots	عکس فوری
hasty	عجولانه فوری
cash prompt	نقد فوری
scrams	فوری رفتن
prompt payment	پرداخت فوری
immediate message	پیام فوری
immediate mission	تک فوری هوایی
instantaneous photograph	عکس فوری
immediate memory	حافظه فوری
instantaneous reaction	واکنش فوری
snap shot	عکس فوری
pistolgraph	عکس فوری
prompt deployment	گسترش فوری
snap shooter	عکاس فوری
immediate action	عملیات فوری
inst	مخفف فوری
urgent priority	تقدم فوری
spot test	ازمایش فوری
speedy trial	دادرسی فوری
procurement rate	نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
payable immediately	قابل پرداخت فوری
red alert	آژیر خطر فوری
red alerts	آژیر خطر فوری
snapped	گرفتن عکس فوری
snap report	گزارش فوری یا انی
quick set	گرفتن فوری بتن
pistolgraph	دستگاه عکس فوری
snap	گرفتن عکس فوری
immediate action	عکس العمل فوری
snap shot	عکس فوری گرفتن
immediate addressing	ادرس دهی فوری
snaps	گرفتن عکس فوری
I need them urgently.	من آنها را فوری میخواهم.
the letter is urgent	نامه فوری است
immediate mission	ماموریت فوری هوایی
snapping	گرفتن عکس فوری
snapshoot	تیر فوری انداختن
upsurge	قیام فوری وناگهانی
snapshoot	عکس فوری گرفتن
ready service	اماده به استفاده فوری
tea bags	پاکت محتوی چای فوری
spot price	قیمت برای فروش فوری
tea bag	پاکت محتوی چای فوری
exigent	محتاج به اقدام یا کمک فوری
Please reply as a matter of urgency.	لطفا فوری پاسخ دهید.
To demand prompt payment.	تقاضای پرداخت فوری کردن
to stop cold something	چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
emergencies	حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency	حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom>	فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره]
spot sale	فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
A rapid response would be appreciated.	از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
emergencies	پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency	پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
inquiry processing	فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
reflex force	نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
readout	دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
dead line	خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
deliveries	تحویل
transter	تحویل
devolvement	تحویل
frees	تحویل
freed	تحویل
liveries	تحویل
livery	تحویل
processes	تحویل
process	تحویل
freeing	تحویل
delivery	تحویل
prehension	تحویل
utilization	تحویل
free	تحویل
bailment	تحویل
solstice	تحویل
landing, storage, delivery	تحویل
accelerating pump	پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
forward delivery	تحویل دراینده
to hand over	تحویل دادن
to take over	تحویل گرفتن
transferee	تحویل گیرنده
supply	تحویل دادن
take delivery of	تحویل گرفتن
free docks	تحویل در بارانداز
shortchange	کم تحویل دادن
free on quay	تحویل دراسکله
supplied	تحویل ذخیره
supplied	تحویل دادن
to deliver over	تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery	عدم تحویل
supplying	تحویل ذخیره
smooth delivery	تحویل بی اشکال
cash dispenser	تحویل دارخودکار
recorded delivery	تحویل سفارشی
irreducibility	تحویل ناپذیری
cash dispensers	تحویل دارخودکار
hand over	تحویل دادن
period of delivery	دوره تحویل
polytropic	تحویل برزخ
terminal price	قیمت تحویل
take over	تحویل گرفتن
supply	تحویل ذخیره
supplying	تحویل دادن
pick up and delivery	بارگیری و تحویل
delivered	تحویل شده
acceptance tests	آزمایشهای تحویل
takeovers	تحویل گیری
takeover	تحویل گیری
bailee	تحویل گیرنده
bailment	تحویل جنس
cargo delivery	تحویل بار
catcher's side	سوی تحویل
transference	تحویل حواله
LSD	نگهداری تحویل
deliverable	قابل تحویل
delivering	تحویل دادن
transfers	واگذاری تحویل
delivers	تحویل دادن
deliver	تحویل دادن
delivering	تحویل تسلیم
surrender	تحویل دادن
surrendered	تحویل دادن
surrenders	تحویل دادن
rendition	پرداخت تحویل
renditions	پرداخت تحویل
fob	تحویل کشتی
transfer	واگذاری تحویل
transferring	واگذاری تحویل
deliverable state	در حالت تحویل
delivered at frontier	تحویل در مرز
delivery date	تاریخ تحویل
delivery valve	سوپاپ تحویل
render	تحویل دادن
exs	تحویل از کشتی
deliverer	تحویل دهنده
consigned <adj.> <past-p.>	تحویل شده
delivered <adj.> <past-p.>	تحویل شده
ex factory	تحویل در کارخانه
ex mill	تحویل در کارخانه
forwarded <adj.> <past-p.>	تحویل شده
demand satisfaction	تحویل درخواستها
exq	تحویل در بارانداز
renders	تحویل دادن
delivery to the home	تحویل در خانه
delivery terms	نحوه تحویل
delivery free	تحویل رایگان
delivery note	حواله تحویل
forward delivery	تحویل به وعده
delivery notice	اعلامیه تحویل
committed <adj.> <past-p.>	تحویل شده
delivery order	حواله تحویل
delivery side	سمت تحویل
delivery speed	سرعت تحویل
delivery table	میز تحویل
delivery terms	شرایط تحویل
rendered	تحویل دادن
To take delivery of something.	چیزی را تحویل گرفتن
turn over to the police	تحویل پلیس دادن
spot goods	کالاهای اماده تحویل
redeliver	دوباره تحویل دادن
d. of goods	تحویل کالا یا اجناس
ex warehouse	تحویل در انبار فروشنده
receipts	بزهکاران را تحویل گرفتن
receipt	بزهکاران را تحویل گرفتن
exw	تحویل در محل تولید
procurement	تهیه و تحویل اماد
When do you take delivery of yourcar ?	اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
delivery	قبض و اقباض تحویل
fot	تحویل روی کامیون
franco alongside ship	تحویل کنار کشتی
delivery	تحویل کالا دادن
ex ship	تحویل در کنار کشتی
ex warehouse	تحویل در کنار انبار