English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
English Persian
take delivery of تحویل گرفتن
take over تحویل گرفتن
to take over تحویل گرفتن
Search result with all words
receipt بزهکاران را تحویل گرفتن
receipts بزهکاران را تحویل گرفتن
take over from کار را از کسی تحویل گرفتن جانشین کسی شدن
To take delivery of something. چیزی را تحویل گرفتن
Other Matches
cumulative delivery diagram منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
to take medical advice دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
freeing تحویل
prehension تحویل
utilization تحویل
solstice تحویل
delivery تحویل
freed تحویل
frees تحویل
free تحویل
deliveries تحویل
landing, storage, delivery تحویل
livery تحویل
devolvement تحویل
processes تحویل
process تحویل
transter تحویل
liveries تحویل
bailment تحویل
bailee تحویل گیرنده
exq تحویل در بارانداز
rendered تحویل دادن
render تحویل دادن
renders تحویل دادن
bailment تحویل جنس
delivering تحویل دادن
surrendered تحویل دادن
surrenders تحویل دادن
deliverable state در حالت تحویل
deliverable قابل تحویل
exs تحویل از کشتی
forward delivery تحویل به وعده
forward delivery تحویل دراینده
ex mill تحویل در کارخانه
cargo delivery تحویل بار
supplied تحویل دادن
rendition پرداخت تحویل
renditions پرداخت تحویل
transfers واگذاری تحویل
takeover تحویل گیری
takeovers تحویل گیری
transferring واگذاری تحویل
transferee تحویل گیرنده
fob تحویل کشتی
recorded delivery تحویل سفارشی
delivered تحویل شده
supplying تحویل ذخیره
acceptance tests آزمایشهای تحویل
supplied تحویل ذخیره
supply تحویل دادن
free docks تحویل در بارانداز
free on quay تحویل دراسکله
supply تحویل ذخیره
catcher's side سوی تحویل
supplying تحویل دادن
delivery free تحویل رایگان
transfer واگذاری تحویل
to deliver over تحویل دادن
delivery terms نحوه تحویل
delivery terms شرایط تحویل
delivery table میز تحویل
delivery speed سرعت تحویل
delivery side سمت تحویل
delivery order حواله تحویل
prompt delivery تحویل فوری
delivery notice اعلامیه تحویل
delivery note حواله تحویل
forwarded <adj.> <past-p.> تحویل شده
delivered <adj.> <past-p.> تحویل شده
delivery to the home تحویل در خانه
delivery valve سوپاپ تحویل
shortchange کم تحویل دادن
transference تحویل حواله
cash dispenser تحویل دارخودکار
LSD نگهداری تحویل
theft, pilferage, non delivery عدم تحویل
terminal price قیمت تحویل
cash dispensers تحویل دارخودکار
delivers تحویل دادن
deliver تحویل دادن
demand satisfaction تحویل درخواستها
to hand over تحویل دادن
smooth delivery تحویل بی اشکال
consigned <adj.> <past-p.> تحویل شده
committed <adj.> <past-p.> تحویل شده
delivering تحویل تسلیم
hand over تحویل دادن
irreducibility تحویل ناپذیری
delivery date تاریخ تحویل
surrender تحویل دادن
delivered at frontier تحویل در مرز
polytropic تحویل برزخ
deliverer تحویل دهنده
pick up and delivery بارگیری و تحویل
ex factory تحویل در کارخانه
period of delivery دوره تحویل
delivery قبض و اقباض تحویل
deliveries تحویل کالا دادن
delivery car واگن تحویل دهنده
destination port بندر تحویل کالا
When do you take delivery of yourcar ? اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
delivery order دستور تحویل کالا
ex quay تحویل در بندر مقصد
delivery تحویل کالا دادن
ex quay تحویل در بارانداز مقصد
ex ship تحویل در کنار کشتی
ex warehouse تحویل در کنار انبار
ex warehouse تحویل در انبار فروشنده
deliveries قبض و اقباض تحویل
cash on delivery پرداخت هنگام تحویل
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
turn over to the police تحویل پلیس دادن
fot تحویل روی کامیون
spot goods کالاهای اماده تحویل
redeliver دوباره تحویل دادن
goods inwards sheet برگ تحویل کالا
procure تهیه و تحویل اماد
procured تهیه و تحویل اماد
procures تهیه و تحویل اماد
procuring تهیه و تحویل اماد
goods receiving کالاهای درحال تحویل
give in charge تحویل پلیس دادن
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods inwards کالاهای درحال تحویل
reduction تحویل استحاله کاهش
reductions تحویل استحاله کاهش
franco alongside ship تحویل کنار کشتی
for تحویل روی قطار
free on rail تحویل در راه اهن
named place of delivery at frontier تحویل در مرز مشخص
procurement تهیه و تحویل اماد
overdue goods کالاهای تحویل نشده
exw تحویل در محل تولید
to seal up درز گرفتن کاغذ گرفتن
gripped طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grips طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate جشن گرفتن عید گرفتن
slag کفه گرفتن تفاله گرفتن
take in <idiom> زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
daf frontier at delivered تحویل مرز
document against payment تحویل اسناد در ازای پرداخت
to get something to somebody تحویل دادن چیزی به کسی
discharge rate [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
becomes مناسب بودن تحویل یافتن
become مناسب بودن تحویل یافتن
demand satisfaction تحویل اماد مورد نیاز
received for shipment تحویل شده برای حمل
capacity [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
free on rail تحویل کالا روی قطار
forward sales فروش کالاجهت تحویل در اینده
freight forwarder مقام تحویل دهنده کالا
free on truck تحویل کالا روی کامیون
supplied تحویل دادن تغذیه کردن
supply تحویل دادن تغذیه کردن
supplying تحویل دادن تغذیه کردن
d/p تحویل اسناددر مقابل پرداخت
to be available for delivery at short notice بلافاصله قابل تحویل بودن
tpnd دله دزدی وعدم تحویل
turn in تحویل دادن جنس به انبار
free carrier تحویل به حمل کننده کالا
give a person in charge کسی را تحویل پلیس دادن
to drop something off [at someone's] چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
ex works تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
p&d delivery and up pick بارگیری و تحویل
issue مسئله قضیه تحویل جنس
issued مسئله قضیه تحویل جنس
issues مسئله قضیه تحویل جنس
delivered duty paid تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
bond به انبار گمرک تحویل دادن
documents aganist acceptance تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
off the shelf تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
cod پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
Payment on delivery of goods. پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
Did you deliver my letter to your father ? نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
cod وصول وجه در موقع تحویل کالا
reconsignment تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
delivery leadtime زمان تحویل اولین پارتی وسایل
deliverable state کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
deliver تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
delivers تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
delivery leadtime زمان تحویل اولین قسمت وسایل
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
Videotex تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
He left fily a few choice words. چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
back order قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
I want to leave the car in the railway station من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
This company guarantees prompt delivery of goods. این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
fas ship alongside free تحویل در کنار کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com