English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
unmitigated تخفیف نیافته
Other Matches
underdeveloped توسعه نیافته
unbred پرورش نیافته
untaught تعلیم نیافته
unregenerated دوباره حیات نیافته
underdeveloped nations ملل توسعه نیافته
unregenerate دوباره حیات نیافته
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
underdeveloped area منطقه توسعه نیافته
immature رشد نیافته نابهنگام
unsaved محفوظ نشده نجات نیافته
underdeveloped رشد کافی نیافته عقب افتاده
exoterical خارجی جهری بدرون راه نیافته
capital stock سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
unicef (= united nations international یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
COMAL زبان برنامه نویسی ساخت نیافته مشابه با BASIC
extend استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extending استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extends استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
basics دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
discount تخفیف
discounted تخفیف
commission تخفیف
commissioning تخفیف
rebates تخفیف
damping تخفیف
commissions تخفیف
rebate تخفیف
discounting تخفیف
volume discount تخفیف
concession تخفیف
attenuation تخفیف
assuagement تخفیف
discounts تخفیف
abatement تخفیف
allayment تخفیف
reductions تخفیف
alleviation تخفیف
reduction تخفیف
slakes تخفیف
slaked تخفیف
refraction تخفیف
slake تخفیف
relaxation تخفیف
mitigation تخفیف
clemency تخفیف
progressive rebate تخفیف تصاعدی
bank discount تخفیف بانکی
bate تخفیف دادن
relaxing تخفیف یافتن
cash discount تخفیف نقدی
remitting تخفیف دادن
quantity discount مقدار تخفیف
quantity discount میزان تخفیف
quantity allowance تخفیف کلی
relieve تخفیف دادن
alleviator تخفیف دهنده
relieves تخفیف دادن
relieving تخفیف دادن
abatable قابل تخفیف
remit تخفیف دادن
remits تخفیف دادن
remitted تخفیف دادن
scant تخفیف یافتن
discounts تخفیف دادن
commutative تخفیف دار
incommutably یا تخفیف داد
extenuate تخفیف دادن
extenuatextent تخفیف دادن
extenuating تخفیف دهنده
extenuative تخفیف دهنده
extenuatory تخفیف امیز
loyalty discount تخفیف وفاداری
give a reduction تخفیف دادن
immitigable تخفیف ناپذیر
remission گذشت تخفیف
incommutability تخفیف ناپذیری
relax تخفیف یافتن
discountable تخفیف بردار
commmute تخفیف دادن
commutability تخفیف پذیری
commutation تخفیف جرم
commutation تخفیف مجازات
commutation ticket بلیط با تخفیف
money off offer فروش با تخفیف
mitigation of punishment تخفیف مجازات
mitigable تخفیف دادنی
derogate تخفیف دادن
discount rate نرخ تخفیف
discount rate میزان تخفیف
incommutable تخفیف ناپذیر
assuages تخفیف دادن
cut تخفیف بریدگی
cuts تخفیف بریدگی
slashed تخفیف زیاددادن
slashes تخفیف زیاددادن
slashing تخفیف زیاد
allowance تخفیف مقرری
assuaged تخفیف دادن
assuage تخفیف دادن
slash تخفیف زیاددادن
assuaging تخفیف دادن
abate تخفیف دادن
abated تخفیف دادن
abates تخفیف دادن
abating تخفیف دادن
commutes تخفیف دادن
commuting تخفیف دادن
allowances تخفیف مقرری
trade discount تخفیف صنفی
relaxation of penultis تخفیف جرایم
discounted تخفیف دادن
trade discount تخفیف تجاری
discounting تخفیف دادن
rate of discount نرخ تخفیف
discount تخفیف دادن
rebates تخفیف کاهش
commute تخفیف دادن
commuted تخفیف دادن
quantity discount تخفیف کلی
volume discont تخفیف خریدعمده
volume discont تخفیف مقداری
relaxes تخفیف یافتن
rebate تخفیف کاهش
remissive تخفیف دهنده
point four چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
quantity discount تخفیف عمده فروشی
quantity rebate تخفیف عمده فروشی
slasher تخفیف فاحش دهنده
unbated تخفیف داده نشده
loyalty rebate تخفیف مشتریان دائم
loyalty discount تخفیف مشتریان دائم
immitigably بطور تخفیف ناپذیر
berating تخفیف درجه دادن
berates تخفیف درجه دادن
subsidence تخفیف درد وغیره
berated تخفیف درجه دادن
slaughter تخفیف زیاد دادن
slaughtered تخفیف زیاد دادن
slaughters تخفیف زیاد دادن
slashes تخفیف زیاد دادن
slashed تخفیف زیاد دادن
berate تخفیف درجه دادن
discount of goods تخفیف روی کالا
he would not bade a biner یک دینارهم تخفیف نمیدهد
slash تخفیف زیاد دادن
freight rebate تخفیف هزینه حمل
extenuate تخفیف دادن کاستن از
lower : پایین اوردن تخفیف دادن
lessens کمتر شدن تخفیف یافتن
lessening کمتر شدن تخفیف یافتن
lessened کمتر شدن تخفیف یافتن
lowers : پایین اوردن تخفیف دادن
lowering : پایین اوردن تخفیف دادن
lowered : پایین اوردن تخفیف دادن
shifting pedal وسیله تخفیف وتضعیف چیزی
allowances تخفیف وزن بار اسب
allowance تخفیف وزن بار اسب
alights راحت کردن تخفیف دادن
alighting راحت کردن تخفیف دادن
alighted راحت کردن تخفیف دادن
lessen کمتر شدن تخفیف یافتن
synergy پدیده تشدید یا تخفیف اثر
profit cannibalism افراط در تخفیف و ارزان فروشی
pull down پایین اوردن تخفیف دادن
alight راحت کردن تخفیف دادن
mitigative سبک سازنده تخفیف دهنده
cynergy پدیده تشدید یا تخفیف اثر
slashed تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
analgesia بی حسی نسبت بدرد تخفیف درد
reduce استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
commutes مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
paregoric تخفیف دهنده درد تنتور مسکن
trade discount تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
commuting مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuted مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
reduces استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
loyalty rebate تخفیف وفاداری به یک کالا یاشرکت خاص
remittent تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
reducing استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
slashes تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slash تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
commute مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
cash discount تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
tax deduction تخفیف مالیاتی مخارجی که معافیت مالیاتی دارند
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
reduced price بهای کاسته بهای تخفیف دار
mitigate تخفیف دادن تسکین دادن
mitigates تخفیف دادن تسکین دادن
mitigated تخفیف دادن تسکین دادن
provcation در CL هرگاه برهیات منصفه ثابت شود که متهم در اثر فعل یا سخن یاهر دو تحریک شده باشدممکن است این موضوع باعث برائت متهم یا تجویز تخفیف بشود
speaking with prosecutor در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com