English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
main discharge تخلیه اصلی
Search result with all words
main gap فاصله تخلیه اصلی
Other Matches
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearings تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing تخلیه محل تخلیه بیماران
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
aeromedical unit یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
depletion تخلیه
evacuation تخلیه
LSD تخلیه
evacuate تخلیه
stripping تخلیه
exhaust تخلیه
discharges تخلیه
unloading تخلیه
exhausts تخلیه
discharge تخلیه
evacuating تخلیه
disembarkation تخلیه
evacuates تخلیه
discharged تخلیه
evacuated تخلیه
unstuffing تخلیه
landing, storage, delivery تخلیه
emptying تخلیه
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
relief well چاه تخلیه
rotary discharger تخلیه گر گردان
tipper تخلیه کننده
flaming discharge تخلیه مشتعل
catharsis تخلیه هیجانی
residual discharge تخلیه مانده
road clearance تخلیه جاده
glow discharge تخلیه تابنده
glow discharge تخلیه تابناک
sluiceway دهانه تخلیه
site clearance تخلیه کارگاه
exhaust chute ناودان تخلیه
surging discharge تخلیه نوشی
abreaction تخلیه هیجانی
exhaust stroke مرحله تخلیه
depopulation تخلیه جمعیت
evacuant تخلیه کننده
escape channel مجرای تخلیه اب
electron discharge تخلیه الکترونها
roll-on/roll-off بارگیری- تخلیه
air evacuation تخلیه هوایی
self maintained discharge تخلیه ناوابسته
electrostatic discharge تخلیه الکتروستاتیکی
roll on/roll off بارگیری- تخلیه
quit تخلیه خانه
evacuating تخلیه کردن
vacate تخلیه کردن
vacated تخلیه کردن
neural discharge تخلیه عصبی
non self maintained discharge تخلیه وابسته
vacates تخلیه کردن
vacating تخلیه کردن
oscillating discharge تخلیه مواج
medical evacuation تخلیه بیماران
medical evacuation تخلیه پزشکی
medical evacuation تخلیه بهداری
quitting تخلیه خانه
disembark تخلیه کردن
disembarked تخلیه کردن
disembarking تخلیه کردن
disembarks تخلیه کردن
evacuate تخلیه کردن
evacuated تخلیه کردن
evacuates تخلیه کردن
undulatory discharge تخلیه مواج
ozone depletion تخلیه اوزون
unloads تخلیه کردن
impulse discharge تخلیه ضربهای
high rate discharge تخلیه شدید
sluices دریچه تخلیه
sluiced دریچه تخلیه
sluice دریچه تخلیه
discharges تخلیه بار
discharges تخلیه الکتریکی
discharge تخلیه بار
unloaded تخلیه کردن
point discharge تخلیه نقطهای
lightning discharge current جریان تخلیه
lightning discharge تخلیه اتمسفری
medical recovery تخلیه پزشکی
internal discharge تخلیه داخلی
drains تخلیه کردن
draining تخلیه کردن
drained تخلیه کردن
drain تخلیه کردن
unload تخلیه کردن
discharge تخلیه الکتریکی
discharge opening مجرای تخلیه
discharge valve سوپاپ تخلیه
brush discharge تخلیه جارویی
dejecta تخلیه مدفوع
clearing out [of a place] تخلیه [فضایی]
discharge velocity سرعت تخلیه
discharge voltage ولتاژ تخلیه
depletion area ناحیه تخلیه
defecation تخلیه شکم
discharge spout ناودانه ی تخلیه
discharge pressure فشار تخلیه
drain cock لوله تخلیه
discharge resistance مقاومت تخلیه
to offload تخلیه کردن
debarkation net تور تخلیه
depletion barrier ناحیه تخلیه
blow off شیر تخلیه
depletion zone ناحیه تخلیه
discahrge pipe لوله تخلیه
corona discharge تخلیه الکتریکی
bank sluice دریچه تخلیه
discharge recorder تخلیه نگار
drain plug پیچ تخلیه
cooling water discharge تخلیه اب سرد
corollary discharge تخلیه تبعی
corona discharge تخلیه کورونا
depletion layer ناحیه تخلیه
discharger of a capacitor تخلیه خازن
discharging berth اسکله تخلیه
discharging wharf اسکله تخلیه
disruptive discharge تخلیه جرقهای
area evacuation تخلیه منطقهای
discharge head ارتفاع تخلیه
discharge gate دریچه تخلیه
electrical discharge تخلیه برقی
battlefield evacuation تخلیه پزشکی
discharge end سمت تخلیه
chain of evacuation سیستم تخلیه
electric discharge تخلیه الکتریکی
discharge conveyor نوار تخلیه
discharge chute سرسره تخلیه
discharge cock شیر تخلیه
discharge end محل تخلیه
discharge currect جریان تخلیه
coefficient of discharge ضریب تخلیه
education pipe لوله تخلیه
disembarkation تخلیه کردن
discharge of chips تخلیه براده ها
discharge opening راهگاه تخلیه
discharge nozzle فواره تخلیه
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
road clearance تخلیه کردن جاده
high frequency discharge تخلیه فرکانس بالا
glow discharge lamp لامپ تخلیه کنتاکتی
normal glow discharge تخلیه تابناک متعارف
sediment escape ساختمانهای تخلیه و شستشو
sanitation سیستم تخلیه فاضل اب
landing weight وزن با هنگام تخلیه
internal discharge تخلیه جزیی داخلی
landing order اجازه تخلیه بار
second townsend discharge تخلیه دوم تاونزند
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
oil drain plug توپی تخلیه روغن
exhausts تخلیه کردن خروج
inbound cargo کالای تخلیه نشده
discharges اخراج تخلیه الکتریکی
exhaust تخلیه کردن خروج
defecate تخلیه کردن شکم
discharges شلیک عصبی تخلیه
clearing station پست تخلیه بیماران
low pressure discharge تخلیه ی فشار ضعیف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com