Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
computer based training
تربیت مبتنی بر کامپیوتر
Other Matches
pilots
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pilot
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
piloted
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
well-bred
با تربیت تربیت شده
minicomputer
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
upload
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
democratic
مبتنی بر دمکراسی
machine based
مبتنی بر ماشین
market directed economy
اقتصاد مبتنی بر بازار
tortious
مبتنی بر تعدی و تفریط
character based program
برنامه مبتنی بر کاراکتر
hypostyle
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
remotest
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
judge made law
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
pan germanism
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
dialectic materialism
دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
dialectic
روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
predicated
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicate
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicates
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
objectivism
روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
forward chaining
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
fractional reserve banking
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
imperialism
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
load module
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
slaving
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
literate
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
assembler
اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
slaves
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaved
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
downward
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
processor
استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
interfacing
سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
downsize
انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
host computer
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification
تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
imperialism
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
isolationism
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
pluralism
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
CTR
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
communism
کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
preprocessor
کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
naive user
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
output
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
outputs
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
gentler
با تربیت
gentle
با تربیت
mannerliness
تربیت
gentlest
با تربیت
lowbred
بی تربیت
impolite
بی تربیت
true bred
با تربیت
bearish
بی تربیت
caddish
بی تربیت
blowzed
بی تربیت
well bred
با تربیت
randy
بی تربیت
education
تربیت
chuff
بی تربیت
pedagogy
تربیت
churl
بی تربیت
unpolished
بی تربیت
barbarous
بی تربیت
low bred
بی تربیت
nurturing
تربیت
gross
بی تربیت
grossed
بی تربیت
grosser
بی تربیت
grosses
بی تربیت
grossest
بی تربیت
ill-bred
بی تربیت
uncivilly
بی تربیت
uncivil
بی تربیت
nurture
تربیت
manner
تربیت
nurtures
تربیت
cultivation
تربیت
gentry
تربیت
nurtured
تربیت
grossing
بی تربیت
genteelness
تربیت
good breeding
تربیت
unmannerly
بی تربیت
ill mannered
بی تربیت
ill bred
بی تربیت
half bred
بی تربیت
upbringing
تربیت
gentrice
تربیت
mannerless
بی تربیت
reset key
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
infra red link
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
layer
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layers
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
number cruncher
کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
computing
مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
special purpose computer
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
applebus
امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
cultured
تربیت شده
genteel
تربیت شده
train
تربیت کردن
rears
تربیت کردن
rearing
تربیت کردن
made
تربیت شده
an a woman
زن تربیت شده
steerage
اداره تربیت
reeducation
تربیت مجدد
hoyden
روستایی بی تربیت
trained
تربیت کردن
genteely
از روی تربیت
carl
ادم بی تربیت
fish culture
تربیت ماهی
rudesby
ادم بی تربیت
abet
تربیت کردن
abets
تربیت کردن
abetted
تربیت کردن
abetting
تربیت کردن
to bring up
تربیت کردن
trains
تربیت کردن
educating
تربیت کردن
educate
تربیت کردن
educative
تربیت امیز
give lessons
تربیت کردن
teach
تربیت کردن
train
[teach]
تربیت کردن
schools
تربیت اسب
cads
ادم بی تربیت
education
تعلیم و تربیت
instruct
تربیت کردن
boors
ادم بی تربیت
educates
تربیت کردن
educate
تربیت کردن
accomplished
تربیت شده
school
تربیت اسب
boor
ادم بی تربیت
cad
ادم بی تربیت
physical education
تربیت بدنی
rear
تربیت کردن
schooling
تربیت اسب
trainable
تربیت پذیر
reared
تربیت کردن
undisiplined
تربیت نشده
teacher training
تربیت معلم
predicate
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicates
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicating
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicated
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
bureaucreacy
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
intermediate
فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
school
تادیب یا تربیت کردن
motor education
تعلیم و تربیت حرکتی
schools
تادیب یا تربیت کردن
housebroken
حیوان تربیت شده
underbred
نااصل زاده بی تربیت
correctional institution
کانون اصلاح و تربیت
ineducable
غیر قابل تربیت
disciplinary
تادیبی وابسته به تربیت
culture of bees
پرورش یا تربیت زنبور
educationally
از راه تعلیم و تربیت
aviculture
تربیت مرغ مرغداری
manege
محل تربیت اسب
zootechnical
وابسته به فن تربیت حیوانات
contracts under seal
عقود مصدقه عقود مبتنی بر سند رسمی
subjective
فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
highbred
دارای تربیت یانجابت خانوادگی
carle
شخص پست ادم بی تربیت
civility
نجابت ورفتار خوب تربیت
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
ill bred
غیر متمدن بد تربیت شده
gentry
مردمان محترم و با تربیت اصالت
voice grade channel
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
automonitor
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
main memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main store
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
three address computer
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
thorough paced
بهمه جور قدم تربیت شده
zootechnics
روش تربیت ورام کردن جانوران
manege
مانژ میدان تربیت اسب یاسوارکاری
wcce
کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
trainable mentally retarded
عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
zootechny
روش تربیت و رام کردن جانوران
processor
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
water dog
سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
falconry
تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
espalir
چوب بندی جهت تربیت نهال میوه
espalier
چوب بندی برای تربیت نهال میوه
the churach built him up
کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
zootechnician
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com