Dictiornary-Farsi | ترکیب تصرف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
figuration	ترکیب تصرف


Other Matches

harmonic motion	اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
isomerous	جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomer	جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
compositions	ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition	ترکیب یکان ترکیب رزمی
possession	تصرف
occupations	حق تصرف
occupation	تصرف
occupation	حق تصرف
lien	حق تصرف
occupations	تصرف
occupancy	تصرف
keeping	تصرف
right of possession	حق تصرف
seizure	تصرف
acquest	تصرف
possessorship	تصرف
originality	تصرف
seizures	تصرف
possession	ید تصرف
tenure	تصرف
arrangements	تصرف
arrangement	تصرف
right of lien	حق تصرف وثیقه
larceny	تصرف غیرقانونی
to take possession of	تصرف کردن
modification	تصرف در معنی
tenendum	مدت تصرف
seizing	تصرف توقیف
possessory right	حق تصرف یا مالکیت
prepossession	تصرف قبلی
to get possession of	تصرف کردن
put in possession	تصرف کردن
vesture	تصرف اراضی
to come into	تصرف کردن
occupations	اشغال تصرف
occupations	تصرف کردن
occupation	تصرف کردن
seized	تصرف کردن
occupation	اشغال تصرف
seizes	تصرف کردن
hold	تصرف کردن
holds	تصرف کردن
seizor	تصرف کننده
seizin	تصرف املاک
take possession of	تصرف کردن
seizin	تصرف مطلق
seisin	تصرف املاک
tenability	قابلیت تصرف
seisin	تصرف مطلق
seize	تصرف کردن
lien	حق تصرف وثیقه
restitution	اعاده تصرف
possesses	در تصرف داشتن
possess	در تصرف داشتن
occupying	تصرف کردن
occupy	تصرف کردن
possessing	در تصرف داشتن
to come to	تصرف کردن
inhabitancy	تصرف حق سکنی
deflowers	تصرف کردن
deflowering	تصرف کردن
deflowered	تصرف کردن
deflower	تصرف کردن
re entry	اعاده تصرف
re-entry	اعاده تصرف
occupies	تصرف کردن
forcible entry and detainer	تصرف عدوانی
glom on to	تصرف کردن
priorities	سبق تصرف
priority	سبق تصرف
forceble entry and detainer	تصرف عدوانی
grab	تصرف کردن
grabbed	تصرف کردن
grabs	تصرف کردن
come into	تصرف کردن
grabbing	تصرف کردن
captures	تصرف کردن ربایش
capturing	تصرف کردن ربایش
forcible de ainer	ضبط یا تصرف عدوانی
tenement	هر چیز قابل تصرف
abate	غصب یا تصرف عدوانی
abated	غصب یا تصرف عدوانی
abates	غصب یا تصرف عدوانی
tenements	هر چیز قابل تصرف
to hold in fee	تصرف مطلق داشتن در
abating	غصب یا تصرف عدوانی
interpolating	دخل و تصرف در سند
interpolates	دخل و تصرف در سند
interpolated	دخل و تصرف در سند
expropriator	سلب تصرف کننده
possession by title of ownership	تصرف به عنوان مالکیت
holds	جا گرفتن تصرف کردن
redisseinsin	اعاده تصرف عدوانی
mere right	حق مالکیت بدون تصرف
orinality	قوه انشا تصرف
dispossesses	از تصرف محروم کردن
hold	جا گرفتن تصرف کردن
dispossess	از تصرف محروم کردن
dispossessed	از تصرف محروم کردن
dispossessing	از تصرف محروم کردن
interpolate	دخل و تصرف در سند
capture	تصرف کردن ربایش
disseise	تصرف عدوانی کردن
disposable income	درامد قابل تصرف
regains	دوباره تصرف کردن
regain	دوباره تصرف کردن
regained	دوباره تصرف کردن
deforce	تصرف عدوانی کردن
usucaption	تصرف بلا معارض
regaining	دوباره تصرف کردن
deforce	تصرف غاصبانه کردن
ejectment	حق تصرف ملک ومطالبه خسارت
preoccupies	از پیش اشغال یا تصرف کردن
personal disposable income	درامد قابل تصرف شخصی
land control operation	عملیات تصرف اماجهای زمینی
possessing	تصرف کردن دارا بودن
vested in possession	واگذاری مال تحت تصرف
secure	تصرف کردن گرفتن هدف
secures	تصرف کردن گرفتن هدف
lien	حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
possess	تصرف کردن دارا بودن
reduction into possession	از قوه به فعل دراوردن تصرف
possesses	تصرف کردن دارا بودن
preoccupy	از پیش اشغال یا تصرف کردن
preoccupying	از پیش اشغال یا تصرف کردن
tenruial	وابسته بمدت تصرف یااجاره
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
deflorate	تصرف شده بکارت ازدست داده
misappropriation of public property	تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
p is nine points of the law	تصرف شرط عمده مالکیت است
things in possession	اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
knight service	تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
hold down	برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
hold down	نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
occupations	حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
chose in action	حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
occupation	حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
feudality	تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی
eviction	چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
evictions	چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
lien	حق تصرف مال یا ملکی تاهنگامیکه بدهی وابسته به ان داده شود
catches	ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
prescription	دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions	دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
copyhold	تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
wastes	تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
waste of manor	اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
waste	تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
things in action	اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
composition of compo	ترکیب
set-up	ترکیب
featuring	ترکیب
features	ترکیب
configuration	ترکیب
configuration	ترکیب
configurations	ترکیب
comp	ترکیب
commixture	ترکیب
formed	ترکیب
blend	ترکیب
blends	ترکیب
constellation	ترکیب
syntheses	ترکیب
forms	ترکیب
arrangement	ترکیب
built	ترکیب
accouterment [American]	ترکیب
accoutrement [British]	ترکیب
art direction	ترکیب
décor	ترکیب
making	ترکیب
layout	ترکیب
concoction	ترکیب
concoctions	ترکیب
compounding	ترکیب
isomeric	هم ترکیب
syntax	ترکیب
arrangements	ترکیب
mergence	ترکیب
compounds	ترکیب
form	ترکیب
melange	ترکیب
compounded	ترکیب
make up	ترکیب
color	ترکیب
compound	ترکیب
make-up	ترکیب
contexture	ترکیب
anabolism	ترکیب
compositions	ترکیب
conformation	ترکیب
combination	ترکیب
composition	ترکیب
admixtion	ترکیب
admixture	ترکیب
undercompounded	کم ترکیب
texture	ترکیب
textures	ترکیب
make	ترکیب