Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (2 milliseconds)
English
Persian
x irradiation
تشعشع رونتگن
Other Matches
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
roentgen
رونتگن
X-ray
پرتو رونتگن
radiographic inspection
معاینه رونتگن
radiograph
عکس رونتگن
radiographs
تصویر رونتگن
milliroentgen
یک هزارم رونتگن
milliroentgen
میلی رونتگن
radiographs
عکس رونتگن
X-raying
پرتو رونتگن
X-ray
اشعه رونتگن
X-rayed
اشعه رونتگن
X-rayed
پرتو رونتگن
X-raying
اشعه رونتگن
roentgen ray
پرتو رونتگن
x ray tube
لامپ رونتگن
x ray protection
حفافت رونتگن
x ray flash
فلاش رونتگن
x ray film
فیلم رونتگن
x ray beam
اشعه رونتگن
x ray apparatus
دستگاه رونتگن
roentgen tube
لامپ رونتگن
radiograph
تصویر رونتگن
roentgenogram
تصویر رونتگن
x ray equipment
تجهیزات اشعه رونتگن
x ray source
منبع اشعه رونتگن
rem
مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد
luminance
تشعشع
total radiation
تشعشع کل
antiradiation
ضد تشعشع
radiational
تشعشع
emission
تشعشع
radiation
تشعشع
flashed
تشعشع
emissions
تشعشع
flash
تشعشع
flashes
تشعشع
radiation loss
تلف تشعشع
prompt radiation
تشعشع کامل
radiation pressure
فشار تشعشع
nuclear radiation
تشعشع هستهای
neutron radiation
تشعشع نوترونی
refulgence
جلال تشعشع
fluorescence
تشعشع ماهتابی
intensity of radiation
شدت تشعشع
radiation source
منبع تشعشع
ray
روشنایی تشعشع
scattered radiation
تشعشع پراکنده
aura
تشعشع نورانی
radioscopy
تشعشع سنجی
radiometer
تشعشع سنج
space radiation
تشعشع رادیویی
thermal radiation
تشعشع حرارتی
ray
تشعشع داشتن
radiantly
تشعشع بطورمنشعب
radiacmeter
تشعشع سنج
radiancy
تابندگی تشعشع
dosimeter
تشعشع سنج
auras
تشعشع نورانی
emitting
تشعشع کردن
emitter
تشعشع کننده
emitted
تشعشع کردن
fluorescent radiation
تشعشع فلورسنت
corpuscular radiation
تشعشع ذرهای
radiator
تشعشع کننده
radiators
تشعشع کننده
radiation
تشعشع اتمی
glary
دارای تشعشع
induced radiation
تشعشع القایی
emits
تشعشع کردن
emit
تشعشع کردن
radiance
تابندگی تشعشع
cosmic rays
تشعشع کاسمیک
electronic radiation
تشعشع الکترونی
radiant
تشعشع کننده حرارتی
magnetic dipole radiation
تشعشع دوقطبی مغناطیسی
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
x radiation
تشعشع اشعه مجهول
radio active
دارای تشعشع اتمی
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
radiation intensity
شدت تشعشع اتمی
background count
عکس العمل تشعشع
directive radiation
تشعشع جهت دار
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
glare
تابش خیره کننده تشعشع
glared
تابش خیره کننده تشعشع
roentgen
واحد سنجش تشعشع اتمی
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
emissivity
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
glares
تابش خیره کننده تشعشع
radiological
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
fluorescent
لامپ مهتابی دارای تشعشع
luminous flux
جریان تشعشع در طول موج مریی
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
rem
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
phosphorism
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
radiological survey
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
roentgen
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
rem
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
lumen
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
langley
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
radiologists
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com